روز مادر در راه است
بعد از حوادث اخیر مدتهاست که من در اندیشه ام، و زیاد می اندیشم که چرا باید در هر لحظه به حساب خود رسید و بر آنچه آمد و رفت تفکر کرد و بر صحت آنچه گذشت مهر زد یا در جبران آنچه به خطا اتفاق افتاده، برخاست و من در این روزها و ماههای اخیر خیلی به آزمون درست و خطای اندیشه رفته ام، هم از بهر محاسبه اعمال و هم از بهر صحت و سقم تایید اندیشه ام و اندیشه سبزم.
در بیشتر این زمانها یا به ندا فکر کرده ام یا به سهراب و آنچه گواه درستی و تایید اندیشه ام شده است خون به ناحق ریخته ندا و سهرابهاست. در کنار تمام این تفکرات، یک زن همیشه همراه من بوده است و او کسی نبود جز مادر همیشه مادر سبزمان ، مادر سهراب، زنی که مدتهاست فکر و اندیشه مرا در تسخیر خود آورده است، با تمام آنچه در این زمان گذشته و حوادث رخ داده دیده و شنیده ام، باز هم قهرمان ذهن من، این زن شده است
و کنون نزدیک شدن به روز مادر، مرا وا داشت تا برای این مادر همیشه مادر بنویسم.
از مادری بنویسم که مادر بودن را تجربه کرد و مادر ماندن را نشان داد .
از مادری که مادرانگی را در اوج نشاند و خود بر فراز آن ایستاد.
مادری که دوباره قهرمان تاریخ شد تا هم برای ما و هم برای آیندگان سرمشق شود.
مادری که اگر چه بهشت را زیر گامهای خود داشت ولی آن را به واقعیت به ظهور رسانید.
با سهراب مادر شدن دوباره آغازید، با او پا به پا دوید، با او خورد و خوابید، با فکر او، اندیشه او جان گرفت تا شاید هم این سهراب بزرگ در فکر و اندیشه این مادر پا گرفت، مادری که با او رشد کرد و سهراب را به بالاترین نقطه عروج رسانید، شانه به شانه او نشست ، با طپش قلب او طپید، پا به پای او دوید و همرنگ او شد و در این میانه سخت اگر چه عکس سهراب قهرمان در بهترین و بلندترین نقطه اوج رسید، ولی مادر بر جا ماند، تا در مسیر مادر بودن نقطه پرتاب دیگری برای به اوج رساندن دیگری باشد.
و او ایستاد
اندوهگین هدف نشد
بیقرار مسیر نشد
خسته تقلا نشد
و کنارهم نیاستاد
و قرارهم ندارد تا باز ایستاد
و پس میماند
به احترامش برمیخیزم و قلم را بر جای میگذارم و به اندازه همه عمر برای او سر خم می آورم و تعظیم میکنم و از اینکه روزی به روز پرافتخار او برسم امیدوارم .
سرش سبز و دلش سبز و یادش همیشه سبز
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
تمامي نظرات بدون استثنا درج خواهد شد بجز نظراتي كه حاوي كلمات ركيك باشد.