۱۳۸۹/۳/۲۷

فردا مزار شهید الله اکبر مهندس مصطفی غنیان را با جمع بیشمارمان سبز میکنیم.

مصطفی غنیان دانشجوی مقطع کارشناسی کشاورزی دانشگاه رودهن که در شامگاه ۲۶ خرداد در حالی که روی پشت بام ساختمان ۸طبقه در حال سر دادن بانگ «الله اکبر» بود، به ضرب گلوله تک‌تیراندازهای مستقر در محله سعادت آباد به قتل رسید. او پس از گذشت چند دقیقه از اصابت گلوله‌ای که به سوی سر او شلیک شده بود و شقیقه‌اش را سوراخ کرده بود، در آغوش پدرش جان داد
بگفته روزنامه اعتماد ملی حاج محمدتقی غنیان، پدر مصطفی غنیان، از برخی روزنامه‌های کثیرالانتشار و سراسری بدلیل اشاعه اکاذیب و انتساب نقل قول «مسوول خون فرزند من میرحسین موسوی است و تا زمانی که این حق استیفا نشود، این موضوع و مجازات قانونی موسوی را مصرانه پیگیری می‌کنم» به او گلایه کرده‌است.
او با ارسال نامه‌ای به هیئت نظارت بر مطبوعات از روزنامه‌های وطن امروز و ایران، به علت انتصاب اظهارات سراسر دروغ و کذب به وی شکایت کرد و خواستار تعقیب مسئولان این دو روزنامه شد
خانواده وی پس از ۳ روز موفق به گرفتن پیکر پاک وی شدند که فوراً به مشهد(زادگاه وی) انتقال و در حرم مطهر امام‌ رضا(ع) به خاک سپرده شد.اما گذاشتن سنگ قبر برای او ماه ها طول کشد و سر انجام با عنوان شهید به طور رسمی بعد از ماه‌ها سنگی برای وی گذاشته شد. این گورستان در صحن قدس در حرم مطهر امام‌رضا(ع) جای دارد. تمامی این حوادث در حالی اتفاق افتاد که تنها یک هفته به روز تولدش مانده بود، طوری که شب هفتم آن مرحوم مصادف روز تولدش بود.
سخنان شجاعانه پدرشهيد مصطفي غنيان شهيد جنبش سبز مشهد
سخنان شجاعانه پدر شهید مصطفی غنیان در مراسم ترحیم وی که در تیر اندازی هفته بعد از انتخابات به هنگام سر دادن شعار الله اکبر در راه باز پس گیری حق مردم خویش شهید گشت
پروردگارا تو خود فرمودي كه بندگانت را مي آزمايي ، پروردگار عزيزمن مرا به سخت ترين روش آزمودي، در فاصله كمتر از 5 دقيقه كه پسرم مصطفي از من جدا شد، او را در حاليكه به مغزش گلوله خورده بود در روي پشت بام و در طبقه هشتم ساختمان غرق در خون در آغوشم افكندي. مصطفي جلوي چشمم جان داد. همانجا بود كه بي اختيار با خود زمزمه كردم "باي ذنب قتلت " به كدامين گناه كشته شدي و من بي اختيار به ياد آقا و مولايم حسين افتادم كه نعش خون آلود علي اكبرش را در آغوش كشيده بود و بي اختيار با خود زمزمه مي كرد و من با خود زمزمه كردم كه "لايوم كيومك يا اباعبدالله" و حسين بن علي در آن حال فرمود:" الهي رضا برضائك و تسليم لامرك لا معبودا سواك" و من نيز ميگويم پروردگارا راضي ام به رضاي تو و تسليم به امر و اراده ي تو . در آن شهر غريب و در آن شب هولناك و در آن دل شب من كسي را نداشتم و باز بي اختيار به ياد ارباب و ولي نعمتم علي بن موسي الرضا، غريب الغربا افتادم كه به دور از اهل و عيال از مدينه كوچ كرده و در توس به غربت جان داد.
پروردگارا تو شاهد باش از امانتي كه به من سپرده بودي 26 سال نگهداري كردم و تا آنجائيكه در توانم بود در تربيتش كوشيدم كه خداشناس و با ايمان، مردم دار و با عاطفه، با اخلاق بار آيد كه خوشبختانه چنين بود و چنين شد و خود مصطفي اين پذيرش را داشت او پسري متدين، متواضع، فروتن، خوشرو، با اخلاق و به قول همه دوستانش بامرام بود و اين لياقت را داشت كه در راه اسلام و قرآن و در راه حفظ استقلال اين كشور و در راه آزادي ملت مسلمان و عزيز ايران، در طبق اخلاص، تنها سرمايه اش را كه جانش بود، غريبانه نثار كند و حال اي خداي من امانتي كه به من سپرده بودي به خودت بازگرداندم، او را از من بپذير كه "انالله و انا اليه راجعون"
پروردگارا من صريحا اعلام ميكنم كه از پسرم مصطفي كمال رضايت را داشته و از او راضي ام تو نيز از او راضي باش
سخنان شجاعانه پدر شهید را در این لینک بشنوید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تمامي نظرات بدون استثنا درج خواهد شد بجز نظراتي كه حاوي كلمات ركيك باشد.