سکوت نکن،سکوت نکن،وقتی برادر جان داد
به حال این گلوله ها
فقط سری تکان داد
سکوت نکن،سکوت نکن،وقتی کلید این قفس
در دست اهریمن شده
وقتی که خونه هم سنگرت
زیر پایت می سره
سکوت نمی کنیم دگر
ما همه سبز، سبز شدیم
به یاد آن غرقه به خون
در عاشقی بی مرز
قفل قفش با دستای ما می شکنه
بند دهن بند سکوت
تو دست پنهون کیه
سکوت نکن ، سکوت نکن،هم غصه هم تاوان من
خورشید دوباره در می اد
تاریکیا میشه روشن،میشه روشن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
تمامي نظرات بدون استثنا درج خواهد شد بجز نظراتي كه حاوي كلمات ركيك باشد.