در این یکساله اخیر هیچ چیز به این اندازه ما را رنج نداده است و آن اینکه ای کاش میتوانستیم کار دیگری انجام بدهیم . به غیر از تمامی آنچه انجام داده ایم . چرا که ...
روزنی در فضای به ظاهر آرام و اسلامی و جامعه دینداری ما ایجاد شد و اندکی از هوای پاک و سالم واقعی به زندگی برخی از ما دمیده شد و ما جان گرفتیم و از این خواب غفلت و اعتماد رها شدیم و فرصتی یافتیم تا به اطراف نظاره کنیم و بشود آنچه شد ، ولی در این میان نتوانستیم یا نخواستیم حال که تجربه عظیم این هوای پاک و خالص را داشته ایم ، تلاشی انجام دهیم تا این روزنه را از هم بشکافیم برای اینکه دیگران هم فرصت چنین تجربه ای را داشته باشند و اگر دیر حرکت کنیم یا سستی بنماییم شاید یا نه حتما این هوا تمام خواهد شد و ما به روزمرگی های قبل برخواهیم گشت و در همان آلودگیهای قبل فرو میرویم و اینبار بیشتر ....
دوباره یادمان می آید از دکتر علی شریعتی و آن کلام نافذش که سخنی قریب به این مضمون داشت که ما باید اسلام و قرآن را در زندگی خود ساری و جاری کنیم مثل آب لوله کشی که با لوله کشی به تمام نقاط یک کشور شهر و روستا ساری و جاری است نه اینکه از آنها تقدسی بزرگ بسازیم و در طاقچه ها و کمدها و جلدها و جاهای زیبا و مقدس و در پشت یک حصار نامرئی قرار دهیم و نه خود به دنبال آن باشیم و نه دیگران ، بلکه فقط فصلی و زمانی و مکانی از آن استفاده کنیم و دوباره در جایگاه خود بگذاریم که از این دین و اسلام و قرآن و امام برای ما چه عایدی خواهد بود؟
دینی که صرف یک سری احکام است ،
اسلامی که پوششی است زیبا در ظاهر و پوستینی وارانه برای رسیدن به اهداف صاحبانش ،
قرآنی که برای تبرک کردن ، بلاگردانی ، آمرزش آنهم فقط برای مردگان کاربرد دارد
و امامی که اشک و آه و گریه و وفات و شهادت واندوه و اربعین و ماههایش (همین جا هم شادیهایش هم کمتر که اسلام شادی واقعی فعلا ندارد ) فقط و فقط روزهای ما را پر کند و ذخیره ظاهری و اخروی ما را انبوه تر کند... پس این چه جریانی است که در دور تکرار افتاده است و حال دوباره می بینیم با وجودیکه جناب آقای موسوی در صحبتهای اولشان جملاتی قریب به همین مضامین را گفتند که سبز زندگی کنیم یعنی سبز بودن را در زندگی عادی خود ساری و جاری نماییم ولی عده ای آن را درک نکردند با انرژی ابتدائی یشان آمدند ولی بالاخره اگر این انرژی شارژ نشود ،تمام خواهد شد وبعد در لحظات حساس می نشینند تا دستی از پشت ،رهبری از بالا، انگیزه ای از اطراف ،آنها را وادار به ادامه این مسیر بنماید و بعد هم چنین می شود که در یک جامعه اسلامی اقلیتی به تمام اکثریت سلطه می یابند که حتی در این جامعه نمیتوانی به راحتی بر مزار دوستان رفته خود، بروی و با اندوه فقط با آرامی از کنار آن مزار رد میشوی و بس ....
ولی ما چنین نشدیم ،اگر سبز شدیم، سبز ماندیم و حتی می توانیم به جرات بگوییم، سبزتر هم شدیم ،چرا که سبز زندگی کردیم و جنبش سبزمان ،ساری و جاری در زندگیمان شد ،آمد و رفتنمان سبز شد ، اوقات فراغتمان سبز شد، تفریحمان سبز شد، کوهنوردیمان سبز شد، حتی سفرهایما ن هم سبز شد و در طی این یکسال آنچه شنیدیم و دیدیم فقط و فقط سبز بود و مربوط به سبزها و دیگر نیازی نیافتیم تا منتظر دعوت شویم که خود دعوت کننده شدیم.
منتظر فرصت نشدیم که خود خلق کننده فرصت شدیم و ...
دوست داریم که هر جنبش سبزی بشود یک جنبش سبز ساری و جاری در خانواده، در جامعه و یک سبز پویا در زمان و در مکان.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
تمامي نظرات بدون استثنا درج خواهد شد بجز نظراتي كه حاوي كلمات ركيك باشد.