۱۳۹۱/۱/۵

ورژن جدید دی وی دی ترانه های سبز توزیع شد

ورژن حدید دي وي دي ترانه هاي سبز (1/5) شامل ترانه هاي سبز از شماره 1 تا 495 (2.1 گيگابايت شامل 620 ترانه )به همراه نماهنگ هاي بسيار زيباي سبز (2/1گيگابايت شامل 145 نماهنگ) آماده شد. با توجه به افزایش تعداد ترانه های حجم تعدادی از نماهنگ ها کم شد .  در اين دي وي دي جديد نماهنگ دلتنگی (راه سبز را زندگی کنیم) افزوده شد. هموطناني كه مايلند، اين دي وي دي را دريافت كنند كافيست آدرس كامل خود را به ايميل jsm1388@gmail.com بفرستند تا با رعايت تمام مسائل امنيتي براي آنها ارسال گردد. برای تمام درخواستهای جدید ، این ورژن از دی وی دی ارسال شده است.
تصاویری از صفحات داخلی دی وی دی جدید.
صفحه ی اصلی
صفحه ی لیست ترانه ها
صفحه پخش




۱۳۹۰/۱۲/۲۹

بیانیه وبلاگ نویسان خطاب به مهدی خزعلی.






بیانیه جمعی وبلاگ نویسان خطاب به مهدی خزعلی.
به نام خدایی که جان میدهد و جان می ستاند
برای مهدی خزعلی که زمانی جانش را برای دفاع از خاکش بر کف دست نهاد
و اکنون برای دفاع از کلام حق:

ما را چه شده است؟
روزگاری در این سرزمین انقلابی شد،به امید دگرگونی و با هدف سرنگونی دیکتاتوری.
با نوید آزادی.با وعده های الهی گونه.
با نام دین برتر و اکمل.
میراث خوارانی بودند اما که دندان تیز کردند برای سهم خواهی و هر چه بیشتر بردن.
حذف ها کلید خورد،سلطنت طلب،کمونیست،مارکسیست،منافق،دگراندیش،ملی مذهبی،مذهبی،حتی آیت الله ها و حجج اسلام ها...عناوین و انگ ها تولید میشد همچنان.
این چرخه تولید همچنان میچرخد و کار به جایی رسیده که امروز صریق ترین و خالص ترین 
یاران این نظام،آماج حملات حذف و حصر و زندان قرار گرفته اند.
در این بین تاکتیک النصر باالرعب چنان کارگر افتاده که کسانی که می دانند و از ماهیت نظام آگاهند سکوت اختیار کرده،نه تنها اعتراضی نمی کنند،که بنده وار سر تسلیم در برابر ظلم و دیکتاتوری ریشه دوانده در اجزای حکومت فرود آورده اند.

قربانیان این تنگ نظری و مطلق گرایی اما اکنون حال و روز دیگری دارند.
عده ای زندانی اند.بعضا گوشه عزلت اختیار کرده اند و گروهی اجبارا کوچانده شده اند از این دیار...
هیچ صدایی نباید شنیده شود! هیچ اعتراضی نباید صورت گیرد!
تنها و تنها چاکران خوارصفت دست به سینه احسنت می گویند و صلوات می فرستند و
آل رسول را شرمسار وجود خود می کنند.
مهدی خزعلی از قاعده وضع شده دیکتاتوری مستثنی نیست.
کسی که آلام و رنجهای زاییده از استبداد را با تمام وجود و ایمان خالصش حس و درک کرده و علیه آن بپا خاسته است.
مگر نه اینکه ان الحیاة عقیدة و الجهاد؟...مگر نه اینکه پرورش یافته مکتبی محمدی علوی حسینی است؟کدام یک از این بزرگواران سکوت در برابر ظلم را جایز کرده اند؟

باری،خزعلی بجای نشستن بر سر خوان رنگین نعمت و مکنت و صحت و عافیت دنیا،در کار خوان دیگری است.خوانی که رسول خدا و آلش گسترده اند و بندگان را جهت ارتزاق از آن فرامی خوانند.
او دست از جان شسته و دعوت بزرگان دینش را لبیک گفته و سکوت مرگبار خفقان حاکم خواسته را شکسته و لب بر غذا بسته.
و حاشا بر بی غیرتی ما....
او برای دفاع از حقوق شهروندی زیرپا مانده ما فریاد سر داده و در برابر،ما سکوت کرده،سر به زیر انداخته و بکار زندگی روزمره خویش مشغول شده ایم و مغفول مانده ایم.

لحظه ای به خود آییم و به کار کشف خودِ خودمان بپردازیم.
زندگی بسیار زیباست و ارزشمند.زندگی موهبتی است الهی تا جایی که چشم بر زندگی دیگری نبندیم.
از هر دریچه و منظری بنگریم،سکوت شایسته ما نیست،نه از دیدگاه الهی،نه انسانی،نه مذهبی،نه شهروندی،نه هموطنی،نه آریایی....

فریاد مجازی ما به جایی نخواهد رسید.اگر ذره ای داعیه دفاع از حق،انسانیت و آزادی داریم بپاخیزیم و در حرکتی منسجم و غیرتمندانه قبل از آنکه کار از دست بشود،برای نجات این رادمرد،اقدام کنیم.

و کلامی با مهدی عزیز:
سرزمین ما به مردانی چون تو بس نیازمند است چرا که سالهاست کهنه درخت مردانگی 
و غیرت،در این سرزمین آبیاری نگردیده و اندک جانی بر آن مانده...

این سرزمین به امثال تو نیاز دارد نه برای ریاست و کیاست و وزارت(که نیک میدانم از آن بیزاری)...که برای آبیاری و رویش شاخه هایی تازه از این درخت کهنسال...

برای ما...برای این سرزمین...برای انسانیت...برای شرافت...برای نجابت...بمان.
التماست میکنم بمان.
و جان را خدا میدهد و خدا می ستاند.
بیست و هفتم اسفند 1390

۱۳۹۰/۱۲/۱۷

مهدی خزعلی را آزاد کنیم

مهدی خزعلی را آزاد کنیم
آی آدمها


آی آدمها ، که بر ساحل نشسته شاد و خندانيد ،
يک نفر در آب دارد می‌سپارد جان
يک نفر دارد که دست و پای دائم می‌زند
روی ِ اين دريای ِ تند و تيره و سنگين که می‌دانيد ،
آن زمان که مست هستيد
از خيال ِ دست يابيدن به دشمن ،
آن زمان که پيش ِ خود بيهوده پنداريد
که گرفتستيد دست ِ ناتوان را
تا توانائی ِ بهتر را پديد آريد ،
آن زمان که تنگ می‌بنديد
بر کمرهاتان کمربند ...
در چه هنگامی بگويم ؟
يک نفر در آب دارد می‌کند بيهوده جان ، قربان .
آی آدمها که بر ساحل بساط ِ دلگشا داريد ،
نان به سفره جامه تان بر تن ،
يک نفر در آب می‌خواند شما را
موج ِ سنگين را به دست ِ خسته می‌کوبد ،
باز می‌دارد دهان با چشم ِ از وحشت دريده
سايه‌هاتان را ز راه ِ دور ديده ،
آب را بلعيده در گود ِ کبود و هر زمان بيتابی‌اش افزون .
می‌کند زين آبها بيرون
گاه سر ، گه پا ،
آی آدمها !
او ز راه ِ مرگ  اين کهنه جهان را بازمی‌پايد ،
می‌زند فرياد و امّيد ِ کمک دارد .
آی آدمها که روی ِ ساحل ِ آرام در کار ِ تماشائيد !
موج می‌کوبد به روی ِ ساحل ِ خاموش ،
پخش می‌گردد چنان مستی به جای افتاده . بس مدهوش
می‌رود ، نعره‌زنان اين بانگ باز از دور می‌آيد ،
آی آدمها !
و صدای ِ باد هر دم دلگزاتر ،
در صدای ِ باد بانگ ِ او رهاتر ،
از ميان ِ آبهای ِ دور و نزديک
باز در گوش اين نداها ،
آی آدمها !

به مهدی خزعلی



شاید در بیدادگاههای ظالم این بهترین تصمیم است و ما به تصمیمت احترام میگذاریم، در این تنگنای تاریخی و در این برهه، حضور یک معترض  بهتر از هزار معترض خفته است. 

۱۳۹۰/۱۲/۱۴

تولد من روز آشنایی با شماست...

میرحسین موسوی است : تولد من روز آشنایی با شماست...

سلام پدرم
چندین روزه که با خودم فکر میکنم چطور روز میلادتو بت تبریک بگم
هر موقع شروع به نوشتن کردم دیدم چیزی جز شرمندگی در دستم ندارم تا روی کاغذ بیارم
شرمنده ام
بخاطر مدعی سبز بودنم و سبز نبودنم شرمنده ام
بخاطر ضعیف بودنم شرمنده ام
بخاطر کوفی بودنم شرمنده ام
به زیبایی گفتی که تولدت روز آشنایی با ماست به شرافتت و نجابتت قسم روز انسان شدن من ،روز مسلمان شدن من،روز عاشق شدن من هم روزی بود که در ظاهر سربازت شدم و تو را شناختم
به امید روزی که واقعا سبز باشم وشرمده تو نباشم
شرمنده دخترانت نباشم،دخترانی که صبورانه دوریت را اشک میریزند
میدونم که تو محکم تر از همیشه ای چون تو با خدا معامله کردی
به امید روزی که اسلام واقعی و آزادی واقعی را در کنارت و در ایرانمان تجربه کنیم
یا حسین میر حسین