۱۳۸۸/۱۲/۴

فراخوان وبلاگ نویسی سبز

همشهریان مشهدی
جنبش سبز در این هشت ماه رشد و پیشرفت زیادی داشته است و هر روز بالنده تر و عمیق تر شده است و در پی تجربیات فراوان و ابتکارات بی پایان، هر روز به روش جدیدی دست یافته است. به نظر می رسد حرکت سبز در حال حاضر از عدم کار تشکیلاتی و نبود ارتباط بین سبزها بیشترین ضربه را می خورد که البته این به دلیل سرکوب شدید و دستگیری و حبس سران جنبش سبز و نبود آزادی بیان در شهر مشهد می باشد. عدم اعتماد و هزینه بالای کار سیاسی باعث عدم انسجام بین سبزها شده است به نظر ما در حال حاضر برای اتحاد و همبستگی بین خیل عظیم جنبش سبز در مشهد، یکی از حربه های موثر استفاده از فضای مجازی می باشد. با تمام محدودیت ها و مشکلاتی که در این محیط وجود دارد ولی باز هم میتوان از آن استفاده بهینه نمود. وبلاگ جنبش سبز مشهد از تمام سبزها بالاخص مشهدیها دعوت می نماید که در نهضت وبلاگ نویسی سبز شرکت کنند. در حال حاضر در مشهد به غیر از فیس بوک انقلاب سبز، چند وبلاگ محدود در مورد جنبش سبز وجود دارد. در حالیکه با توجه به تعداد زیاد اعضاء جنبش سبز که در طول تبلیغات انتخابات و بعد از آن شاهد بودیم، می توان وبلاگ های بسیاری را شاهد بود که باعث رشد جنبش در سطح شهر خواهد شد. وبلاگ جنبش سبز مشهد آمادگی خود را جهت کمک و راهنمایی جهت ایجاد وبلاگ های سبز اعلام می دارد و خاطر نشان می کند که :
1 – در کار با اینترنت و وبلاگ نویسی باید حداکثر رعایت موارد امنیتی و اطلاعاتی را کرد که به هیچ وجه شناسایی نشده و با کمال آرامش و اطمینان کار را انجام داد.
2 – به هیچ عنوان به هیچکس در فضای مجازی اطمینان نکرده و تمامی ارتباطات صرفا از طریق مجازی و اینترنت بوده و ضرورتی بر ارتباطاتی که منجر به شناسایی شود نیست.
3 – در وبلاگ نویسی هیچ نیازی به زحمت نوشتن مقالات و تحلیلهای حساب شده نیست بلکه کافیست شرح نظرات و مشاهدات و مواردی که میتواند برای دیگران جالب باشد را مطرح نمود.
4 – با توجه به نرم افزارهای پیشرفته و امکانات موجود ، وبلاگ نویسی دیگر یک کار تخصصی نمی باشد بلکه هر فردی که کمترین کار را با اینترنت انجام داده باشد، بخوبی میتواند وبلاگ داشته باشد . وبلاگ جنبش سبز مشهد آمادگی خود را برای هر گونه کمک و مساعدت در این رابطه اعلام می دارد . کافیست درخواست، نظر و سوالات خود را در بخش نظرات وبلاگ ما و یا به ایمیل ما jsm1388@gmail.com بفرستید.
5- در نهایت فراموش نکنید که بدون فیلترشکن وارد اینترنت نشوید . در حال حاضر یکی از بهترین فیلترشکن ها نرم افزار اولتراسرف ultrasurf می باشد که آخرین ورژن آن 92/9 است که می توانید از سایت آن یا از اینجا دانلود کنید. بعد از اینکه دانلود کردید کافیست که آنرا اجرا کرده و بعد از اتصال با خیال راحت به مرور صفحات وب بپردازید.

۱۳۸۸/۱۲/۳

نگاهی به دفتر آیت الله صانعی در مشهد

چند روز پیش از جلوی یک جایی که قبلا اسمش دفتر آبت الله صانعی در مشهد بود و تابلویی داشت و پنجره ای و شیشه ای رد می شدم. دوستان محترم انصار حزب الله که رگ غیرتشان از انحراف این مرجع خودساخته برآمده بود و خونشان به جوش آمده بود علی رغم اینکه تمام مملکت دستشان است و حرفشان را هر جا که دلشان بخواهد میزنند و تلویزیون و روزنامه و مطبوعه و تریبونهای سراسر کشور در اختیار آنان است ولی ظاهرا شکستن شیشه ها و خرد کردن تابلوها قانعشان نکرده بود روی در و دیوار هم شعارهایی نوشته بودند . یک تعداد عکس گرفتم و دیدم بد نیست که این عکسها را دیگران نیز ببیند .

قبلا اینجا شیشه و تابلو داشته ها





در خیابان اصلی ، قبلا یک تابلویی اینجا وجود داشته . هر چه به زمین نگاه کردم که اثر تابلو و یا جایی که در زمین قرار گرفته بود رو پیدا کنم که از آن هم عکس بگیرم چیزی پیدا نکردم . نامردا آش رو با جاش بردن . تنها چیزی که بود سیمی که به تابلو وصل بود دیده میشد.
البته حالا که این عکسها رو میبینید یک نگاهی هم به نظر امام در مورد آقای صانعی داشته باشیم. ( تکیه کلام جناح حاکم رو هم به یاد داشته باشیم که هر وقت این مواقع کم میارن میگن : ملاک حال کنونی افراد است )
من آقاى صانعى را مثل یک فرزند بزرگ کرده ام. آقاى صانعى وقتى که سالهاى طولانى در مباحثاتى که ما داشتیم تشریف مى آوردند، ایشان، بالخصوص مى آمدند با من صحبت مى کردند و من حظّ مى بردم از معلومات ایشان و ایشان، یک نفر آدم برجسته اى در بین روحانیون است و مرد عالمى است.»
نظر امام رو کاملش رو اگر بخواهین اینجا را نگاه کنین.
فیلم حمله به دفتر آیت الله صانعی رو هم اینجا میتونین دانلود کنین و ببینین.
http://www.4shared.com/file/227409456/8154555/HAMLEH_BE_DAFTAR_AYYTOLAH_SANE.html

۱۳۸۸/۱۱/۲۹

روايت دستگيري و كمبود امكانات

من در روز قدس هم ساعت حدود شش و نيم تا هفت صبح بود كه سيل عظيمي از خودروهاي پليس و نيروهاي انتظامي و حتي ماشين هاي عادي كه مسافرانشان نيروي انتظامي بودند را ديدم و افسوس خوردم كه چرا امكان تهيه عكس و فيلم را ندارم، چون من در داخل ماشين در بلوار كشاورز نشسته بودم و ماشين جاي خوبي بود ولي اطراف پر از مامور. لذا از قبل تجربه اين لشگركشي براي حفظ امنيت البته امنيت چه كسي و چرا ديده بودم ولي در 22 بهمن چيز ديگري بود. سيل بسيجيان، نيرويهاي يگان ويژه، نيروي انتظامي،‌و از همه مهمتر برادران فداكار لباس شخصيها به قدري زياد بودند كه خدا مي داند آنهم با تمام امكانات و تجهيزات و وسايل حمل و نقل و سلاحهاي مختلف.... كه من خودم تا به حال نديده بودم ولي دليل نوشتن، براي اينكه در روز 22 بهمن ساعت حدود يازده و ربع در ميدان صادقيه متوجه دستگيري دو فرد توسط لباس شخصي ها شدم كه اولا با چه مهارت و تندي اين كار را كردند و دوما با تمام آنچه من از صبح ساعت شش به بعد ديدم و امكاناتشان، باز هم طفلكي ها آنقدر دچار كمبود شده بودند كه مجبور شدند اين دو فرد خائن خاطي .... را در صندوق عقب يك بنز مشكي سوار كنند .

روايتِ منم يك محارب

با تمام امكانات و برنامه هايي كه داشتند از بعد از مانور روز 9 دي شان كه البته ابتدا ما در روز 6 دي در حركتي غافلگير كننده ، نمايي از حضور خويش را نشان داديم و بعد انها در سه روز بعد نه بلافاصله بعد از آن ، اقدام به دفع اين حماسه زيباي ما كردند . از آن به بعد تمام تلاش خود را صرف جنگهاي مختلف تبليغاتي، رسانه اي و رواني كردند تا شايد بتوانند نشان دهند كه از شوك خارج شدند و توانسته اند حماسه ما را كم رنگ تر و حضور خويش را پررنگ نشان دهند، در اين اثنا خوفي هم در دل ما بيندازند تا شايد پيشاپيش حضور سبز ما را در 22 بهمن كم رنگ و هم كمتر نشان دهند و بگويند كه آنها يعني ما ريزش كرده ايم. به حمد خدا در مورد خود من كه چنين نشد و چقدر اين روزهاي شمارش معكوس سخت و طولاني گذشت تا روزها بگذرند و ما دوباره در حضوري سبز اعلام وجود كنيم تا نشان دهيم
ايستاده ايم تا بمانيم و
ميمانيم چون ايستاده ايم.

قدردانی از تمام اعضاء غیور جنبش سبز

بر خود وظيفه ميدانم كه به عنوان عضو كوچكي از جنبش سبز ايران از تمامي سبزهاي ايران كه در روز 22 بهمن حضور به هم رسانيدند و حضور و تداوم سبزها را در روزي ديگر از ايام الله خدا به ظهور نشاندند، تشكر و قدرداني كنم. اميد كه دستانتان براي ياري بلند و گامهايتان هميشه استوار، وجودتان در سلامت، سرتان سبز و راهتان ماندگار باشد.

مشاهدات يك شاهد عيني از راه پيمايي 22 بهمن تهران

- بر اساس مشاهدات به نظر ميرسد تعداد اتوبوسهاي منتهي به تهران از شهرستانها در شب 22 بهمن افزايش چشمگيري داشته است.
- حضور نيروهاي امنيتي از ابتداي صبح حتي قبل از طلوع آفتاب بسيار زياد ميباشد.
- دور تا دور ميدان آزادي به وسيله داربستی که با پوشش کیسه ای آبی رنگ پوشیده شده، احاطه شده است به طوري كه ورود به ميدان آزادي از طريق چند درب ميسر است و مسيرهاي ورود به ميدان را محدود و قابل كنترل كرده اند.
- ساعت 5/6 صبح اتوبوسهاي بين شهري در ميدان آزادي در حال پياده كردن افراد به داخل ميدان آزادي هستند كه عموما در دست اين افراد پرچم و پارچه نوشته ميباشد و به نظر ميرسد اين افراد از شهرستانها آمده باشند. در همان ساعت ورود دختراني كه از مدارس آمده اند مشاهده ميشود.
- در پارك حاشيه ميدان صادقيه حضور بسيار شديد نيروهاي لباس شخصي و بسيج خصوصا بسيج دانش آموزي كه عمدتا كم سن و سال و جوان هستند مشاهده ميشود از طرز برخورد و ظاهر انان برمي ايد كه براي برخورد و بر هم زدن تجمعات آمده اند . مسئول يك گروه به افراد تحت امرش ميگويد اگر موردي پيدا كرديد به عنوان حريف تمريني استفاده كنيد.
- در بين نيروهاي ضد شورش كه به صورت كامل تجهيزات ضد شورش شامل كلاه و لباس مخصوص و باتوم دارند افراد كم سن و سال ديده ميشوند كه به نظر ميرسد بسيجيان دانش آموز باشند.
- حضور بسيار شديد و فوق العاده نيروهاي انتظامي ، سپاهي ، بسيجي و لباس شخصي در سرتاسر مسيرها به شدت به چشم ميايد و در خيابان پشت پارك حاشيه ميدان صادقيه انواع و اقسام اتوموبيلهاي نيروي انتظامي پارك شده اند كه چون پشت بوته ها قرار گرفته اند ديده نميشوند.
- با اينكه ميدان و اطراف آن پر از نيروهاي ضد شورش است اتوبوسهاي پشت پارك مملو از نيرو است كه عمدتا در حال چرت زدن ميباشند.
- گردان هاي ضد شورش به نظر آرايش جديدي دارند و انواع اقسام سلاحها در دست دارند كه از آن جمله اسلحه كلاشينكف، شكاري، اسلحه با گلولهاي رنگي و اسلحه هاي پرتاب گاز اشك آور ديده ميشود.
- نيروي انتظامي به افرادي كه ايستاده اند دستور حركت و عدم تجمع را ميدهد كه جمعيت مرتبا از طرفي به طرف ديگر ميروند كه فرمانده لباس شخصي ها به افراد تحت امرش ميگويد بين جمعيت برويد و اجازه تجمع ندهيد و متفرق كنيد.
- در حين حركت آرام و ساكت جمعيت يك نفر كه به سادگي ميتوان فهميد كه لباس شخصي است شروع به دادن شعارهاي تند ميكند كه با واكنش شديد جمعيت روبرو ميشود و هيچكس شعار او را تكرار نمي كند.
- در حين حركت جمعيت تظاهر كنندگان دولتي ، يك دختر در جلوي تظاهر كنندگان روبروي روحاني جمعيت قهرمانانه مي ايستد دست خود را به علامت پيروزي به او نشان ميدهد، روحاني بي اعتنايي كرده و چيزي ميگويد و ميگذرد ،‌دختر نيز مصممتر همچنان با او حركت ميكند و انگشتان را به علامت پيروزي نشان ميدهد كه اين حركت او روحيه اي به جمعيت سبزي كه ايستاده اند ميدهد.
- جمعيت سبزي كه در ميدان صادقيه به اوج خود ميرسد توسط نيروي انتظامي پراكنده ميشوند و از سويي به سوي ديگر ميروند به طرف پارك ابتداي خيابان محمد علي جناح رانده ميشوند در آنجا ديده ميشود كه جمعيت بسيار زيادي از سبزها با پرچم ها و پلاكاردها و علامتهاي سبز در خيابان پشت پارك قرار دارند كه همگي با پارك آمده و شروع به شعار دادن ميكنند كه عمدتا شعارها يا حسين ميرسين و مرگ بر ديكتاتور ميباشد كه با حمله لباس شخصي ها مواجه ميشوند و به عقب رانده ميشوند.
- هلي كوپتر به روي جمعيت سبز در خيابان پشت پارك ميايد و جمعيت يكصدا با نشان دادن علامت پيروزي شعار ميدهند.
- در ميدان صادقيه بنز مشكي رنگي با شيشه هاي كاملا دودي كه داخل آن به هيچ وجه ديده نميشود پارك شده و متعلق به نيروهاي امنيتي است . آنها يك نفر را دستگير كرده و به سرعت هر چه تمامتر در صندوق عقب ماشين مي اندازند و درب آن را ميبندند. چند لحظه بعد يك نفر ديگر را دستگير ميكنند و همه انتظار دارند كه در داخل ماشين كه شيشه دودي دارد بيندازند ولي با كمال تعجب صندوق عقب را باز ميكنند و او را هم داخل صندوق عقب مي اندازند.
- در خيابان هاي فرعي اطراف ميدان صادقيه حضور چشمگير لباس شخصي ها ديده ميشود كه به نظر ميرسد وظيفه آنان دستگيري افرادي است كه به كوچه هاي فرعي فرار ميكنند.
- در ميدان صادقيه بدليل اينكه سبزها شعارهاي بلند گوي دولتي را به صورت متفاوت تكرار ميكردند ، بلندگوي دولتي دو بار در دو زمان متفاوت مرگ بر ديكتاتور سر داد كه موجب تشويق شديد گروه سبز قرار گرفت.
- با اينكه به لباس شخصي ها به اندازه كافي باتوم و ابزار سركوب داده شده بود ولي بعضي ها وسائل جالبي داشتند مانند شلنگ آب و از چوب هاي پرچم نيز به صورت دو منظوره استفاده ميكردند براي تكان دادن پرچمها و كتك زدن مردم.
- در ميدان فلسطين و اطراف آن كليه نيروهاي امنيتي و ضد شورش متعلق به سپاه پاسداران بود به صورتي كه كليه اتوموبيلهاي مستقر پلاك سپاه را داشتند.
- ساعاتي بعد حركت آژيركشان اتوموبيلهاي پر از نيروهاي ضد شورش در مكان هاي مختلف نشان دهنده تحركات سبزها در نقاط مختلف بود.
- با توجه به تعداد بسيار زياد نيروهاي امنيتي تهيه فيلم و عكس تقريبا غيرممكن بود و حتي در طبقات مختلف و پشت بام ساختمانهاي اطراف نيز مملو از نيروهاي امنيتي بود امكان تهيه عكس و فيلم را از پشت بامها نيز منتفي شده بود. البته تصوير برداري به صورت كلوز آپ از صورت سبزها توسط لباس شخصيها به صورت مكرر صورت ميگرفت.

۱۳۸۸/۱۱/۱۸

سخنان شجاعانه پدرشهيد مصطفي غنيان شهيد جنبش سبز مشهد

سخنان شجاعانه پدر شهید مصطفی غنیان در مراسم ترحیم وی که در تیر اندازی هفته بعد از انتخابات به هنگام سر دادن شعار الله اکبر در راه باز پس گیری حق مردم خویش شهید گشت
پروردگارا تو خود فرمودي كه بندگانت را مي آزمايي ، پروردگار عزيزمن مرا به سخت ترين روش آزمودي، در فاصله كمتر از 5 دقيقه كه پسرم مصطفي از من جدا شد، او را در حاليكه به مغزش گلوله خورده بود در روي پشت بام و در طبقه هشتم ساختمان غرق در خون در آغوشم افكندي. مصطفي جلوي چشمم جان داد. همانجا بود كه بي اختيار با خود زمزمه كردم "باي ذنب قتلت " به كدامين گناه كشته شدي و من بي اختيار به ياد آقا و مولايم حسين افتادم كه نعش خون آلود علي اكبرش را در آغوش كشيده بود و بي اختيار با خود زمزمه مي كرد و من با خود زمزمه كردم كه "لايوم كيومك يا اباعبدالله" و حسين بن علي در آن حال فرمود:" الهي رضا برضائك و تسليم لامرك لا معبودا سواك" و من نيز ميگويم پروردگارا راضي ام به رضاي تو و تسليم به امر و اراده ي تو . در آن شهر غريب و در آن شب هولناك و در آن دل شب من كسي را نداشتم و باز بي اختيار به ياد ارباب و ولي نعمتم علي بن موسي الرضا، غريب الغربا افتادم كه به دور از اهل و عيال از مدينه كوچ كرده و در توس به غربت جان داد.
پروردگارا تو شاهد باش از امانتي كه به من سپرده بودي 26 سال نگهداري كردم و تا آنجائيكه در توانم بود در تربيتش كوشيدم كه خداشناس و با ايمان، مردم دار و با عاطفه، با اخلاق بار آيد كه خوشبختانه چنين بود و چنين شد و خود مصطفي اين پذيرش را داشت او پسري متدين، متواضع، فروتن، خوشرو، با اخلاق و به قول همه دوستانش بامرام بود و اين لياقت را داشت كه در راه اسلام و قرآن و در راه حفظ استقلال اين كشور و در راه آزادي ملت مسلمان و عزيز ايران، در طبق اخلاص، تنها سرمايه اش را كه جانش بود، غريبانه نثار كند و حال اي خداي من امانتي كه به من سپرده بودي به خودت بازگرداندم، او را از من بپذير كه "انالله و انا اليه راجعون"
پروردگارا من صريحا اعلام ميكنم كه از پسرم مصطفي كمال رضايت را داشته و از او راضي ام تو نيز از او راضي باش.

برنامه هاي جنبش سبز مشهد در دهه فجر و 22 بهمن

همراه شو هموطن!خواهرم ، برادرم، همشهریم، هموطنم
سلام
سلامی که بوی آزادی را نوید می دهد، سلامی به روشنی خورشید و سلامی به بزرگی و زیبایی آسمان آبی ...در این ایام تاریکی و ظلمت یک چراغ را می توان دید، آری، چراغ وحدت. این چراغ آنگونه که در این ایام به ما آموخت با مظلومیت تمام فقط به هدف خود بیندیشیم و فقط برای بدست آوردن آن مبارزه کنیم حتی، با ارزش از بین رفتن جانمان ... ما برای آزادی مبارزه می کنیم همچون حسین (ع)که برای آزادی مبارزه کرد، ما با ظلم و ستم مبارزه می کنیم همچون علی (ع)که در برابر ظالم ایستاد، ما با هر اعتقاد و مذهب و اندیشه از گذشته خود آموخته ایم که اینگونه باشیم و کسانی که در این راه قدم برنمی دارند به یقین به بی راهه می روند، ما با اتحاد و دلگرمی به همنوعان خود آسمانی که در آن خورشید آزادی ست را در آغوش خواهیم گرفت.
پس بپاخیز ، بپاخیز هموطن...امیدواریم ما را در فجر سبز یاری رسانید..12
و 13 بهمن: ترسيم " V" سبز بر روي اسكناسها
14 بهمن : سبز كردن و ترسيم " V" سبز بر روي تابلوهاي راهنمايي رانندگي و ايستگاه اتوبوسها
15 بهمن: پخش سرودهاي انقلابي و مرسوم جنبش سبز از طريق دستگاههاي FM بر روي فركانس در 100 مگاهرتز در خيابانهاي احمدآباد، سجاد و ... از ساعت 18 الی 21
16 بهمن: تجمع سكوت در سه راه راهنمايي از ساعت 6 عصر براي پاسداشت مجاهدتهاي آيت الله منتظري.
از 17 تا 21 بهمن : اطلاع رساني، اسكناس نويسي و ... براي شركت در تظاهرات 22 بهمن.
21 بهمن: بانگ الله اكبر و مرگ بر ديكتاتور ساعت 21الی 22
22 بهمن : تجمع در ميدان تقي آباد و در صورت امكان راهپيمايي آرام تا فلكه برق در ساعت 10
اندکی صبر سحر نزدیک است.....
جمعی از مردم سبز مشهد

۱۳۸۸/۱۱/۱۴

سال اصلاح الگوي مصرف

وقتي كه گاهگاهي چشممان به جمال برنامه يا اخبار اين رسانه غير ملي ( البته ببخشيد رسانه ملي بعدا توضيح اين تغيير گفتار را خواهم گفت )مي افتد، آوار كلمات به ذهنم ميايد تاا از اين بيكاريهاي خود را برهانم و به داد اين سر متلاطم و پرشور برسم و به اين هياهو خاتمه دهم.
قبلا كه هنوز در لاك لاك پشتي بودم و سرم در زير برف اعتماد و خوب مي دانيد كسي كه سرش زير برف باشد، حالا از هر نوعي باشد، اعتماد يا غيره فرقي نمي كند، چيزي يا جايي را نخواهد ديد. من هم جاي را نمي ديدم و حتي فكر ديدنش را نيز نمي كردم.
خلاصه هر سال كه نو مي شد، آن مقام بزرگ از آن جايگاه براي اين ملت فداكار و آن عده قليل سركش ناچيز، محارب مخلوط در مردم، كلام مي فرمودند، كه هم سال را انشاالله با خوبي و خوش آغاز و با همان خوبي و خوشي به پايان برسانيم. و در اين ميان نامي هم براي اين سالها مي گفتند.
در ضمير ناخفته بيدارم، فكر مي كردم كه چه دليلي دارد، هر ساله يك نام يا يك جمله را سنجاق سال كنيم. چرا و چه فايد ه اي دارد؟ چون وقتي ما در مدينه فاضله هستيم، با آنچه از اسلام ميدانيم و مسلمان، ديگر به تشويق و تهييج و پند و اين گونه چيزها چه احتياجي است تا بخواهد كه انگيزه 365 روزه ما شود، تا بر آن اساس شايد كاري بكنيم و چون به جايي نمي رسيدم و در اين زمان خيالي و در اين اثني، فقط در طول اين 365 روز همان سنجاق را مي ديدم كه به تمام كارها و امورات دولتي و ملتي و كشوري و غيره و ذالك وصل ميشود و ديگر هيچ و ...
چون يادتان نرود كه من در آن لاك بودم، پس كمي بعد از كلنجار رفتن با خود، دوباره آرامش برف اعتماد مرا به سكوت مي برد، تا اينكه خدا عمر و عزت بدهد به اين برادر موسوي كه آمد و برفها را برد و لاكمان را شكست، تازه همه چيز رنگ عوض كرد و ما كه دركمان بالا رفت، رشد كرديم، ياد گرفتيم فكر كنيم، بپرسيم و جواب بخواهيم و به كمك اين مرد مردستان برگرديم به اصل و اساس دين، كه بپرسيد از آنچه نمي دانيد و با اكره و جبر ... قبول نكنيد چيزي را . دوباره انديشيدن ها آغاز شد و ما باز رسيديم به سالها و اسامي سالها . اين بار سال اصلاح الگوي مصرف.
اطراف را نگاه كردم، ديدم الحق چه نامي گذاشته اند بر اين سال. مثلا شما نگاه كنيد، شخص دوم مملكت، كه من الان بدون گرفتگي گلو او را مورد خطاب قرار مي دهم و به عنوان نمونه براي همه هستند، ورانداز ميكنم، مي بينم ، چه اصلاح الگويي انجام ميدهند. البته نه از حالا كه بلكه از قبلها شروع كرده اند. مثلا در سفرهاي استاني، بجاي استفاده از پول خويش، وسيله خويش و غيره و ذالك، مي آيد و هم براي مصرف بهينه سوخت و هم صرفه جويي در بحران انرژي در آينده، به جاي استفاده از وسايل شخصي از وسيله عمومي، هواپيماي دولتي، ماشين دولتي و گاهي هلي كوپتر دولتي استفاده مي كند با بودجه دولتي و همراه همراهان دولتي و گاهي در بين اين همه اصلاحات در وسط راه مي ايستد و روي يك تكه موكت نماز مي خواند، تا اصلاح الگويي در روند مصرف هزينه هاي شخصي داشته باشد تا بتوانند انشالله از اين صرفه جويي ها، اگر شد مثل آقاي حداد، اگر روزي روزگاري پايشان به منطقه انگلستان افتاد، بتواند يك خرت و پرتي از آنجا براي بچه ها خريداري كند.
بگذريم، اگر خوب اين سال اصلاح مصرف را درك نكرديد، ناراحت نشويد، يك مثال ديگر و بروز برايتان مي آورم تا درك كنيد و دعا كنيد براي باني و باعث و دست اندركار آن از بالا و پايين.
در جريانات اخير كه شاهد دستگيري افراد بوديمی براي دستگيري يك فرد از زمان شروع پروژه، دادن حكم، نوشتن، تايپ، كاغذ بازي از آن بالا به اين پايين رسيدن ها تا پشت در خانه، ابلاغ ماموران محترم و نفر برتر گروه، ستاد، اداره، بخش، كلانتري بعد همراهي شخص گناهكار يا بي گناه و دوباره بازگشت اين مراحل تا كلانتري و همراهي هاي لازم تازه وسايط نقليه، هزينه و بنزين، بازداشتگاه موقت، نگهبان، زندان، زندان بان، خلاصه و خلاصه پرس و جو گر، مفتش، شكنجه گر، تجازوگر و قاتل و .... تازه اگر نخواهيم باز خود زندان موفقت و سوله و آب و غيره و غيره و مراحل دستگاهها و آن همه اسباب و وسايل و يد بيضا و افراد، از خرد كلان و هزينه ها ..... را بگوييم، فكر كنيد، براي اين كشور بدبخت در حال توسعه كه قرار باشد، يك منحرف اغتشاش گر و آشوب بكن محارب را بگيرد چه هزينه هايي بايد متحمل شود.
در اين سال با برنامه ريزي خوبي كه انجام شد، در اين 6 يا 7 ماهه نشستند و وقت گذاشتند و فكر كردند و در اين روزهاي گذشته و آنهايي كه زودتر اصلاح الگوي مصرف را فهميده بودند، در همان قبل از 6 يا 7 ماه گذشته، يك صرفه جويي و اصلاح اساسي انجام دادند. چطور؟! باز هم نفهميديد، خوب به جاي آن همه مراحل با يك عدد لباس شخصي و يك عدد وسيله كه هنوز محرز نشده كه گرم است يا سرد و با چند ضربه كه انشاالله در آنهم بهينه شود و اصلاحش كنند تا بگوييم با يك ضربه، اين اغتشاشگر جوان محارب را در راه خدا مي كشند و از صحنه برمي دارند تا هم بقيه ملت نفس راحتي بكشند و هم آن همه مراحل بالا با آن همه دبدبه و كبكبه صرفه جويي و بهينه شود. تازه شما فكر كنيد هر يك نفر كه از آمار كم شود، چه صرفه جويي در مراحل رشد و بهداشت و آموزش و پرورش و مسكن و بيكاري و غيره مي شود.
حالا شما نشسته ايد بيكار و بي عار در پاي همين رسانه ملي كه آنهم براي اصلاح الگوي مصرف، سعي كرده جمعيتي خاص را پيدا كند و انتخاب كند به عنوان نمونه از كل تا مجبور نشود گزارش گر و فيلمبردار و اخبارگو و ماشين و برنامه و ضبط و دم و دستگاه زياد راه بيندازد و ساعتها كار كند و هزينه بيت المال را اسراف كند كه بعد از فهم اين مسئله ما تصميم گرفتيم، اسم رسانه غير ملي را حذف كنيم و بگوييم رسانه ملي.
حالا ما را ببين بيكار و بي عار جلوي رسانه نشسته ايم و فكر مي كنيم به گزارش ملاقات سران سه قوه كه منتظريم شايد، روزي به برادران سه قوه تبديل شود، كه نشسته اند در طول دو ماه، هشت بار همديگر را ديده اند، در پيش دستي شان هم به اندازه چقدر ميوه تلنبار كرده اند. در خودمان احساس خجالت ميكنيم، از ما بعيد است. پس از اينكه همه از بالا تا پايين مملكت، صرفه جويي ميكند و در فكر اصلاح الگوي مصرف هستند، حالا تا مي خواهند بعد از اينهمه كار كردن ها، دو كيلو ميوه بخورند، ما چشم ديدن نداريم و ياد شمع بيت المال افتاده ايم.
خنده دار است خدا پدرمان را بيامرزد، ديگر شمعي نيست كه اين طفكي ها خاموش كنند.

زمان، زمان برخاستن است.

چه مي گذرد بر ما در اين بلد اسلامي در ماههاي گذشته و ماههاي پيش رو، كه دوباره فرياد حق خواهي از گلويي برآورده شده، تا تمام تاريخ در ثبت حماسه اي ديگر به ميدان آيند و بر اختيار، حق و باطل را بگزينند و هر يك سويي روند تا معركه اي ديگر برپا شود و آيندگان گواه صدق دعوي اين دو
واي برما اگر نداي حق خواهي به آسمان بلند شود و ما در سكوت بهت بنشينيم و ردا از اطراف به دور خويش پيچيم تا در اين تلاطم و فتنه جان به در ببريم، ولي تا ابديت دهر، ملعون هر لحظه شويم .
نكند بنشينيم و سكوت كنيم و آن مقامان اعظم اسلامي، فرياد دادخواهي انسان را در عصر سي ساله اسلامي دوباره خاموش كنند و بر او نام خارجي، عاصي بر دين الله، منافق و متحد شده با حكومتهاي اجانت و محارب نامند و او را بدين جرم، محكوم كرده در دادگاه الهي شان، او و عدالت را هر دو به دار سكوت آويزند.
و ما بمانيم
بار ديگر در عبور ساليان دراز خاك شرم و ندامت بر سر و روي خود بريزيم و اگر اشك مجالمان نداد، از ديده خون بباريم، به هوس درك لحظه اي از آن ماجرا و ساليان بر ما بگذرد ...
نه از اين سكوت عايدي مان شود و نه از آن اشك و خون.
پس برخيزيد ، زمان برخواستن است .