۱۳۸۹/۹/۴

ادعاي معاون وزير كشور در افزايش رعايت حجاب در پي حوادث بعد از انتخابات و تصوير فتوشاپي روزنامه خراسان در همان صفحه

"عليرضا افشار معاون امور فرهنگي و اجتماعي وزير کشور: با وجود فضاي سياسي ايجاد شده در کشور و مسائل رخ داده بعد از انتخابات سال گذشته، رعايت حجاب و عفاف در جامعه به ميزان 9 درصد افزايش يافته است."

اگر افزايش حجاب به مصداق عكس زير انجام شده ما اعلام ميكنيم كه رعايت حجاب صد در صد افزايش يافته است ( به كمك ويرايش كامپيوتري (فتوشايپ))


براي بزرگتر ديده شدن عكس ها روي آنها كليك كنيد.









فراخوان عمومي و معتبر براي حضور مجدد سبزها به روايت تاريخ

بعد از مانور ارائه شده توسط نظاميان سپاه (شبه ولايت هاي عصر) فكر كرديم چقدر خوب است ما هم بنشينيم و با همان بصيرت و آگاهي كه سالي است، در و ديوار اذهان مردم و غير مردم را پر كرده است، به اين حادثه نگاه و قضاوت كنيم و بهترين روش براي اين بصيرت خدا پسند و خودپسند را نگاه مقايسه اي در ابعاد غدير خم و اين نمايش قرار دهيم. 
غدير خم در 18 ذيحجه سال 13 هجري در محلي به نام خم رخ داد.
شركت كنندگان در جمع بدون دعوت و فراخواني از قبل مشخص شده، حضور به هم رسانيدند و شركت در اين جمع اجباري و يا به هر طريقي ديگر نبود غير از ميل شخصي .
پيامبر شخص اصلي اين واقعه، مبعوث شده از جانب خدا، قرار شد تا با پيام آسماني خدا رسالت و دعوت خود را به پايان برساند. 
حضرت علي (ع) شخص برگزيده اين واقعه، خود، ادعا و اظهاري بر اين انتخاب نداشت و سند بر اين واقعه اينكه 25 سال صبر كرد تا بعد از آن حادثه بزرگ و آن بيعت تاريخي، مردم او را بخواهند و خود، خود را به مردم تحميل و هزينه نكرد. 
و چه و چه و چه .
و اما امروز
غدير جمكران در 18 ذي الحجه در سال 1431 هجري در محلي به نام جمكران كه سنديت مقدس بودن اين مكان هم زير سوال است، اجرا شد.
شركت كنندگان در جمع با دعوت و فراخوان و هياهويي از قبل برنامه ريزي شده حضور به هم رسانيدند و شركت در اين جمع به همراه امكانات، تمهيدات و تسهيلات ويژه انجام شد (هزينه اياب ذهاب ، اشربه و اطعمه و غيره )
پيامبر شخص اصلي آن زمان حضور نداشت، چون پيام دعوت الهي قبلا به پايان رسيده بود و اتمام رسالتي هم در بين نبود و امروز پيام وحي هم در اين مكان نازل نشد. پس چه حادثه بزرگي رخ داد، ما نميدانيم .
حضرت علي (ع) نبود، ولي علي نامي در اين واقعه به توهم بزرگ و خطرناك علي بودن، خود ادعا و اظهار كرد بر انتخاب شايسته اش و نمي دانيم تا چند سال صبر كرده است تا مردم او را انتخاب نمايند ولي هر چه بود او با همت مضاعف و كار مضاعف خود و زير دستانش در زمان صرفه جويي كرد و خود را به مردم با انواع طرق مختلف ا زضرب و جرح، اجبار و سركوب و ..... تحميل و هزينه كرد. 
و چه و چه و چه
قضاوت با ما و تاريخ خواهد بود كه آيا روزي به اين نام ايجاد خواهد شد
آيا حادثه غدير جمكران در تاريخ ثبت خواهد شد. 
چند روايت و حديث معتبر در باب اين روز به نگارش در خواهد آمد. 
و چه حادثه تاريخي به وقوع پيوست .
بگذاريم و بگذريم تا هر آنان كه ديدند و شنيدند و خواهند ديد و خواهند شنيد . حديث اين واقعه خود گويند و خود قضاوت كنند ولي هر چه كه بود ما در تمام اين فضا يك حس را لمس كرديم و آن چيزي  جز يك فراخوان عمومي معتبر براي حضور مجدد سبزها بيشتر نبود . چرا كه اگر ما با اين فضا و امكانات، سال پيش را ماندگار تاريخ نكرده بوديم، هرگز كسي به فكر اجراي چنين نمايشي و شبه نمايشي نمي افتاد. 

۱۳۸۹/۹/۳

ادامه جلسه دادگاه احمد قابل سوم آذر برگزار می شود


«تغییر»: “به قاضی گفته ام دیگر در جلسه دادگاه حاضر نخواهم شد و گفتنی ها را گفته ام حکم را غیابی صادر کنید.”
ادامه جلسه دادگاه احمد قابل روز چهارشنبه، سوم آذر ماه برگزار خواهد شد.
احمد قابل در ملاقاتی که پس از پایان جلسه دادگاه روز شنبه با خانواده‌اش داشت، مجددا تاکید کرده است: به قاضی گفته ام دیگر در جلسه دادگاه حاضر نخواهم شد و گفتنی ها را گفته ام حکم را غیابی صادر کنید.
این نویسنده، پژوهشگر دینی و منتقد حکومت، در روز دادگاه در شعبه پنجم دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی کاووسی طی خطابه ای انتقاد آمیز خطاب به رئیس دادگاه خاطرنشان کرد: “پس از این من برای جلسه دادگاه نخواهم آمد، زیرا همۀ آن چه که گفتنی است، گفته ام. شما هم به همه موارد اتهامی اشاره کرده اید. بیش از این نه خود را معطل کنید و نه این قدر مرا و خانواده ام را آزار دهید.”
خانواده قابل دلیل این کار قابل را جلوگیری از نگرانی‌ها و به زحمت افتادن خانواده جهت حضور در جلسه دادگاه و بازرسی کامل بدنی آقای قابل به همراه دیگر متهمان هنگام انتقال به زندان از دادگاه ( که این بازرسی برای جلوگیری از ورود مواد مخدر و دیگر اشیاءممنوعه به زندان توسط متهمان این جرایم است)‏ می‌دانند.‏

۱۳۸۹/۸/۲۷

شما در یاد مردم چهره ماندگار شدید، به عنوان خائن به خون شهدا و همکاری با کودتاچیان

به مناسبت برگزاری هشتمین همایش چهره های ماندگار توسط صدا سیمای میلی .
هشتمین همایش چهره های ماندگار پنجشنبه27آبان از ساعت19در سالن همایش های بین المللی صدا و سیما برگزار می شود. 
مراسم هشتمین همایش چهره های ماندگار به مدت2ساعت و نیم از شبکه دوم سیما و جام جم و شبکه رادیویی ایران به طور مستقیم پخش می شود. 
بر روی سن افرادی مانند ضرغامی ، حداد عادل ، علی معلم ، و ... به چشم میخورد و از چهره های ماندگار باقر لاریجانی و علیرضا افتخاری میتوان نام برد


۱۳۸۹/۸/۲۴

مهدیه فرزین: ملاقات امنیتی و غیرمعمول در منزل شک برانگیز بود

فرزانه بذرپور
جرس: محمدرضا فرزین فعال فرهنگی و سیاسی شهر مشهد و معاون قرارگاه خاتم الانبیا سپاه پاسداران در دوران جنگ، که از 22 مهرماه توسط ماموران اطلاعات سپاه خراسان بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است، همچنان در وضعیت بلاتکلیف به سر می برد و تاکنون اداره اطلاعات شهرستان مشهد از بازداشت و محل نگهداری وی ابراز بی اطلاعی کرده است، امری که با توجه به بیماری قلبی وی باعث نگرانی خانواده وی در مورد سلامتی اش شده است.
گفته شده که دلیل بازداشت فرزین به جلسه فصلی مدیران شهرداری مشهد در سه روز قبل از دستگیری ایشان باز می گردد.به گفته یکی از حاضران آقای فرزین در آن جلسه انتقادات تندی علیه سپاه مطرح کرد. خانواده فرزین بارها تهدید شدند که اگر با رسانه ها صحبت کنند خود نیز به سرنوشت پدر گرفتار می شوند.با این حال فرزندان فرزین نگران وضعیت پدر هستند و گفتن را به سکوت ترجیح دادند. مهدیه فرزین، فرزند این زندانی به جرس می گوید همچنان از شیوه دستگیری و ملاقات عجیب با پدرش و تلاش برای به سکوت واداشتن خانواده در بهت به سر می برند.

متن کامل این گفتگو در پی می آید:
آخرین ملاقاتی که با آقای فرزین داشتید چه وقت بود و آن ملاقات در کجا و چطور انجام شد؟
اولین و آخرین ملاقات ما جمعه 7 آبان بود . به ما گفته بودند که دنبال ما می آیند که برای ملاقات با پدرم برویم. ما منتظر ماندیم اما به ما اطلاعی داده نشد که چطور می برند. فقط گفتند یک ساعت قبلش خبر می دهند. ساعت 6 عصر روز جمعه 7 آبان بود که به منزل ما آمدند و تلفن ها را قطع کردند و موبایل های ما را گرفتند و ماشین مادرم را از پارکینگ خارج کردند و با اتومبیلی با شیشه های دودی آمدند در پارکینگ و پدرم داخل ماشین بود. این برای ما خیلی عجیب بود که متهم را برای ملاقات منزلش ببرند. ما تا ساعت 9 شب با پدر بودیم و در این چند ساعت متوجه حالتهای نگران کننده ای به لحاظ جسمی در ایشان شدیم. فکر می کنم ماموران پدر را منزل آوردند که ما از مکان بازداشت پدرم اطلاع پیدا نکنیم .
پس الان نمی دانید پدر کجا بازداشت هستند؟
خیر. ما نمی دانیم پدرم واقعا کجاست. خانواده بازداشتی های دیگر می دانند که مثلا در اداره اطلاعات مشهد هستند اما ما اصلا نمی دانیم که کجا نگهش می دارند و حتی نمی دانیم که چه ارگانی پدرم را دستگیر کرده است؛ ماموران وزارت اطلاعات مشهد یا نیروهای سپاه ؟ ما به کلی از محل نگهداری ایشان بی اطلاع هستیم.

اشاره کردید به وضعیت نگران کننده جسمی پدرتان. در خبرها آمده بود که بیماری دیابت دارند. درباره شرایط جسمی ایشان بگویید؟



پدرم دیابت دارند و یکسال پیش هم عمل قلب باز انجام دادند و این اواخر انسولین می زدند . مامورانی که همراه ایشان به منزل ما آمدند خیلی اصرار داشتند که حواس شون به بابا هست. اما شرایط بابا خطرناک تر است و مراقبت ویژه می خواهند. چون استرس، بیماری قلبی را تشدید می کند. در این ملاقات هم پدرم تاکید می کرد که مشکلی نیست و حالش خوبه ولی اصلا اینطور به نظر نمی رسید. دهن شان خشک بود و از پله ها که می خواستند بالا بروند تعادل نداشتند و هرآن امکان داشت زمین بخورند. به دفعات مجبور بودند به دستشویی بروند و این از علائم قند خون بالاست. این حالت جسمی برای ما مشهود بود و همین باعث نگرانی ماست.



آقای فرزین در ملاقات با شما اتهاماتی که تفهیم شدند را گفتند. آیا شما از دلیل بازداشت شان پرسیدید؟



ایشان در ملاقات اشاره ای به دلیل بازداشتشان نکردند . در ملاقات آنقدر حرفهای پدر پراکنده بود که ما متوجه ابتدا و آخر حرفهای شان نمی شدیم. موقعی که ملاقات بود ما نفهمیدیم علت بازداشت چه بود.



خانواده در مراجعه به دادستانی با قاضی پرونده صحبت کردند؟ آیا به آنها یا وکیل تان دلیل بازداشت توضیح داده شد؟



خانواده با قاضی پرونده صحبت کردند اما به آنها هم توضیحی داده نشده . وکیلی هم که تعیین کردیم تا زمانی که پدرم اجازه ندهند اجازه پیگیری پرونده را ندارد و چون دوباره ملاقاتی به ما داده نشده نامه مربوط به تعیین وکیل هم امضا نکردند. اینکه دقیقا چه اتهامی بوده گفته نشده است . فقط به مادرم تاکید می کردند که شما اینجا( دادستانی) نیایید و تلفنی با شما تماس می گیرند و منتظر تلفن آقای فرزین بمانید.



ماموران به منزل برای تفتیش مراجعه کرده بودند. چه چیزهایی بردند؟



دفعه اول 6 نفر مرد و 3 نفر زن وارد خانه شدند و ظرف سه تا 4 ساعت تمام طبقات منزل ما را گشتند و فیلمبرداری کردند . حتی از داخل کابینت های آشپزخانه هم فیلمبرداری میکردند و چیزهای عجیبی را هم با خودشان می بردند . یک سری کتابهای از دکتر سروش و دکتر شریعتی، دستنوشته ها و فیلم نامه های پدرم و نوارهای کاست و فیلم های ویدیو و دوربینهای فبلمبرداری و عکاسی و تمام سی دی های که در خانه بود را با خودشان بردند.



آیا شما برای صحبت با رسانه ها تهدید شدید؟



مرتب در تماس هایی که پدر با منزل دارند از 5 دقیقه، 4 دقیقه اش را تاکید می کنند که با کسی صحبت نکنید چون وضعیت من اینجا بدتر می شود. و مدام ماموران اصرار دارند که اگر با کسی حرف بزنید شرایط ایشان بدتر می شود. و حتی دادستانی پرونده به مادرم گفتند که صدای دخترتان را داریم که درباره پدرش حرف می زده و اگر اطلاعاتی درباره فرزین گفته بشود ما دخترتان را هم دستگیر میکنیم. حتی پدر در اوایل به ما می گفتند اگر کسی پرسید بگویید ماموریت هست ما هم همین کار را کردیم اما بعد که طولانی تر شد احساس کردیم بهتراست که اطلاع رسانی کنیم .



الان فکر می کنید این اطلاع رسانی تاثیری در پرونده پدرتان می تواند داشته باشد؟ آیا شما نگران دستگیری خودتان یا اعضای دیگر خانواده نیستید؟



نمی دانم. تاکید خودش این بود که صحبت نکنیم، ولی فکر می کنیم وقتی که خبرهای اولیه در مورد بازداشت ایشان منتشر شد خوب ما توانستیم ملاقات داشته باشیم. من به خانواده ام گفتم که اگر کسی درباره پدر از من سوال کند، نمی توانم دروغ بگویم. ما نگران شرایط پدرم هستیم ولی کاری از دست مان ساخته نیست و سکوت را هم جایز نمی دانیم.



الان ماموران فیلم هایی از پدرتان بردند، با توجه به اینکه ایشان کارگردان تلویزیونی بودند آیا در یکسال اخیر برنامه مستندی در دست داشتند و فعالیتی در حوزه رسانه داشتند؟



متاسفانه یا خوشبختانه در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد اجازه ساخت هیچ کار یا مستندی به پدرم داده نشد و تمام کارهایی که پدر کردند در مرحله فیلم نامه باقی مانده است و حتی برخی از فیلم نامه های ایشان که جایزه های معتبری در جشنواره ها برنده شده بود باز اجازه تولید و ساخت نیافت. به پدرم می گفتند که شما صلاحیت ساخت را نداری و نمی توانی این فیلم نامه ها را بسازی، اما گفته بودند که می توانی فیلم نامه ها را بفروشید تا کس دیگری بسازد. دلیلش را به پدرم گفته بودند چون سیستم با شما مشکل دارد اجازه ساخت فیلم ندارید.



پس شغل پدرتان در این سالها چه بود؟



چند سالی خانه نشین بودند . اما به تازگی مدتی بود که در دانشگاه علمی – کاربردی در مشهد در رشته کارگرانی ترم تابستانی را تدریس می کردند که از مهرماه هم به ایشان گفتند که کلاس های شما از سوی اطلاعات تعطیل شده و شما به علت فعالیت سیاسی اجازه تدریس ندارید .



ایشان یکی از سرداران سپاه بودند. آیا با دوستانشان ارتباطی داشتند؟



پدر در سپاه تهران خدمت می کردند اما در چند سال اخیر مشهد بودند و ارتباطی هم نداشتند.



به شما وعده ملاقات دیگری داده شده؟



روز جمعه که پدر را دیدیم . به هیچ کس چیزی نگفتیم . اما بعدش مجبور شدیم به جهت نگرانی از شرایط پدر اطلاع رسانی کنیم. وقتی با دوستانشان تماس گرفتیم ، کمی حساسیت بیشتر شد و ماموران به ما گفتند که شما خیالات کردید و قول ملاقات همین یکشنبه را دادند اما این اتفاق نیفتاد .



الان احتمال می دهید که همانطور که خودشان در پیام های تلفنی گفتند به زودی آزاد شوند؟



پدر من موقع انتخابات ایران نبودند. ایشان مکه بودند و در آن زمان فعالیت خاصی نداشتند و اینکه چرا اینقدر به ایشان سخت گرفتند ما نمی دانیم. با توجه به اینکه یکسال از التهابات بعد از انتخابات گذشته و الان ایشان را دستگیر کردند . پدرم جانباز شیمیایی است و حنجره اش آسیب دیده ولی با تمام این احوالات همچنان ما را بی خبر از وضعیت ایشان نگه داشتند. من چندان خوشبین نیستم اما امیدوارم که به زودی آزاد شوند. جریان دستگیری پدرم و یورش نیروهای اطلاعات به منزل ما و اصرار پدر و ماموران به سکوت کامل ما و آن ملاقات غیرمعمول و امنیتی همگی برای خانواده شک برانگیز بوده و ما در بهت عجیبی هستیم



..با تشکر از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید

۱۳۸۹/۸/۱۹

کتاب سبز (6) - کتاب امنیت جنبش سبز

این کتاب در 45 صفحه مواردی در مورد امنیت در اینترنت ، وبلاگ نویسی و ایمیل توضیح داده و در انتها مطالبی در مورد گاز اشک آور و مشروحا در بازداشت و زندان بحث میکند.

لینک دانلود :
برای دانلود فایل PDF اینجا را کلیک کنید. 

۱۳۸۹/۸/۱۷

همسر هاشم خواستار،فعال مدنی و معلم ۶۸ سالۀ بازنشسته : نمی دانم همسرم در زندان از چه چیز باید متنبه شود؟


چکیده : از بیست و پنجم شهریور سال گذشته که هاشم خواستار را بردند علی رغم گذشت چهارده ماه تا این تاریخ هیچ مرخصی به ایشان داده نشده است

هاشم خواستار، فعال مدنی و معلم ۶۸ سالۀ بازنشسته که سال گذشته به ٢ سال حبس تعزیری محکوم گردید و هم اکنون در حال گذراندن دوران محکومیت خود در زندان وکیل آباد مشهد می باشد، علیرغم گذشت ١۴ ماه، کماکان از حقوق اولیه یک زندانی محروم مانده است و نه تنها با مرخصی وی موافقت نمی شود بلکه حق ملاقات و حق تلفن با خانواده خود را نیز ندارد. این در حالی است که هاشم خواستار از بیماری قلبی، ضعف بینایی و فشارخون رنج می برد و شرایط دشوار زندان و فشارهایی که بر وی وارد می شود وضعیت جسمانی اش را روز بروز وخیم تر می سازد.

گفتنی است خانواده خواستار به هر کجا برای پیگیری مراجعه می کنند با درهای بسته مواجه می شوند و عدم اطلاع از وضعیت ایشان نگرانی آنها را افزایش می دهد.

به همین مناسبت “جرس” با خانم صدیقه مالکی فر، همسر هاشم خواستار در خصوص آخرین وضعیت ایشان به گفتگو پرداخته است که در پی می آید:

خانم مالکی فر لطفا در خصوص آخرین اطلاعی که از وضعیت همسرتان دارید، بگویید؟
از روز یکشنبه که ایشان با منزل تماس تلفنی داشتند دیگر ما از ایشان هیچ اطلاعی نداریم. و الان ایشان ممنوع الملاقاتند و حق تماس تلفنی هم ندارند.

آیا هنوز با درخواست مرخصی برای همسرتان موافقت نشده است؟
نخیر از بیست و پنجم شهریور سال گذشته که ایشان را بردند علی رغم گذشت چهارده ماه تا این تاریخ هیچ مرخصی به ایشان داده نشده است.

علت اینکه با درخواست مرخصی ایشان موافقت نمی شود را توضیح نمی دهند؟
اوایل که می رفتم و پیگیری می کردم می گفتند ایشان متنبه نشده است، بعد هم گفتند که شما در خصوص وضعیت همسرتان مصاحبه نکنید و نامه ننویسید و “سکوت کنید” تا ما به همسرتان مرخصی بدهیم اما تا امروز هیچ اقدامی نکرده اند. به من گفتند چه کسی می خواهد به شما کمک کند؟ کسی به شما کمک نخواهد کرد.

همسرم را که زندان برده بودند و سختی های زیادی در زندان که جای نامناسبی است تحمل می کند من از این وضعیت نامناسب زندان نامه نوشتم. به حفاظت اطلاعات زندان، به رئیس حوزه نظارت بر زندان، به دادستان کل، دادستان دادگاه انقلاب و به جاهای دیگری مراجعه کردم و همه اینها می گویند آقای خواستار متنبه نشده است. من نمی دانم همسرم در زندان از چه چیزی باید متنبه بشود؟ وقتی هم که می پرسم از چه چیزی باید متنبه بشوند، جواب می دهند خود همسرتان می داند. والله ایشان نمی دانند به من بگویید که از چه باید متنبه بشود تا به ایشان بگویم. در این مدت هم ما نابود شدیم و هم ایشان دارند نابود می شوند. یکی از دانشمندان جمله خوبی دارد که می گوید کسانی که می خواهند ایران آباد شود باید خانه اشان را ویران کنند و آنهایی که می خواهند خانه اشان را آباد کنند ایران را باید ویران کنند. حالا مسئله ما همین جور است، آقای خواستار انتقاد می کند و می گوید راه این است چاه این است، ولی خانه اش را دارند نابود می کنند. اما آنهایی که می خورند و چپاول می کنند و می گردند، دارند ایران را نابود می کنند و در اوج خوشی و شادمانی هستند. امیدوارم انشالله هر چه زودتر حق پیروز شود.

وضعیت جسمانی و روحی آقای خواستار چطور است؟
ایشان قبل از اینکه به زندان بروند هیچ مشکل جسمانی نداشتند و صحیح و سالم بودند اما بعد از زندان به بیماری های گوارشی، فشار خون و ضعف بینایی مبتلا شدند. اگر چه دارو و قرص مصرف می کنند اما فشارهای زندان باعث شدت گرفتن این بیماری ها می شود. یکبار یکی از همبندی های ایشان گفتند که روزی که ایشان را از تماس تلفنی ممنوع کردند فشار خونشان چند درجه بالا رفت.

وضعیت روحی ایشان خیلی خوب بود زمانی که ملاقات داشتیم یا تلفنی با ما صحبت می کردند روحیه اشان خیلی قوی و خوب بود اما تمام ناراحتی ما وضعیت جسمانی ایشان است و با توجه به سن ایشان زیاد تعریفی ندارد.

بعنوان همسر یک زندانی که به اندازه همسرتان تحت فشار هستید چه صحبتی با مسئولین دارید؟
آقای خواستار جزو عضو صنفی کانون فرهنگیان خراسان رضوی بودند به همین علت برعلیه حکومت هم فعالیت نکرده اند  و در جریان انتخابات هم هیچ کار خلاف قانونی انجام نداده اند. ایشان را به ناحق و بی گناه به زندان انداخته اند و بعد هم که به زندان بردند حقوق اولیه یک زندانی را رعایت نمی کنند نه به ایشان مرخصی می دهند و الان هم که او را ممنوع التلفن کرده اند. حالا ایشان که مریض هستند ما خانواده نگران وضعیتشان هستیم چرا باید تلفن را قطع کنند؟ من فکر می کنم اینها قصد اذیت کردن خانواده ها را دارند. الان هم با توجه به وضعیت جسمانی بد همسرم هم من و هم فرزندانم نگران هستیم و نمی دانیم با ایشان چه کرده اند و وضعیت ایشان چطور است.

در پایان چه درخواستی دارید؟
من فقط از خدا کمک می خواهم چون هر چه به دادستانی، دادگاه انقلاب و کمیسیون حقوق بشر و هر جایی که به ذهنم می رسید مراجعه کردم و نامه نوشتم هیچ اقدامی تا به حالا صورت نگرفته است و دریغ از یک روز مرخصی. من فقط از خدا می خواهم که حق به حق دار برسد و تمام زندانیان آزاد شوند و از این وضعیت و نگرانی خلاص شوند.

خلاصه حرف زیاد دارم از ناحقی ها، از بی عدالتی ها و فشاری که به همسرم می آورند و حتی مرخصی به ایشان نمی دهند و یک انسان مریض حال را در زندان نگه می دارند اما تمام اینها را اگر بگویم مثنوی هفتاد من کاغذ می شود بهتر است که سکوت کنم و به خدا واگذار کنم که انشالله حق و عدالت اجرا شود.


وضعیت وخیم جسمانی حسین فرزین، فعال سیاسی بازداشتی در مشهد


با گذشت حدود سه هفته از بازداشت حسین فرزین، فعال سیاسی مشهد و از مقامات دوران اصلاحات، خانواده وی پس از ملاقاتی که پس از هفته ها انجام شد، از وضعیت وخیم و نگران کنندۀ جسمانی این جانباز شیمیایی جنگ خبر دادند.
به گزارش جرس، خانواده فرزین طی ملاقاتی که جمعه (٧ آبان)، تحت تدابیر امنیتی در زندان مشهد با وی داشتند، همچنین خاطرنشان کردند «وضعیت عمومی حسین مناسب نبوده، به نحوی که ضعف جسمی، عدم تعادل در هنگام راه رفتن و نشستن، عدم تمرکز حواس در هنگام تکلم، و همچنین خشکی شدید دهان بر اثر بیماری دیابت، سبب نگرانی شدید شده است.»
بر اساس این گزارش، فرزین مدت‌ها تزریق انسولین داشته و اکنون عدم دسترسی به آن نگرانی خانواده او مضاعف کرده است. حسین فرزین، فعال سیاسی مشهد، و مسئول سابق روابط عمومی شهرداری آن شهر در دوره اصلاحات، صبح روز سه شنبه بیستم مهر ماه، به دلایل نامشخص توسط حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران مشهد، بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. وی از جانبازان شیمیایی جنگ هشت ساله ایران و عراق است و از بیماری قلبی، علاوه بر مشکلات تنفسی رنج می برد.


۱۳۸۹/۸/۱۶

کتاب سبز (5) - تقویم سبز 1389

تقویم سال ۱۳۸۹ با مناسبتهای سبز برای دانلود شما
تقویم سال ۱۳۸۹ با مناسبتهای سبز برای دانلود شما
شبکه جنبش راه سبز (جرس) به مناسب سال نوی هجری شمسی تقویمی را همراه با مناسبتهای سبز سال گذشته منتشر کرده است. 
اشعار و طرح های این تقویم همگی از هنرمندان سبزی است که از ابتدا همراه جرس بوده اند و برای حمایت از این رسانه، آنها را به شبکه جنبش راه سبز اهدا کرده اند.








لینک دانلود :






 در زیر تصاویری از صفحات این تقویم را مشاهده می کنید که می توانید مناسبتهای جنبش سبز را در آن پیدا کنید.

وقتی که پدر بعد از دیدن جنازه پسرش با قاتل تماس میگیرد.

سایت فرارو : روح الاميني، دبيرکل حزب توسعه و عدالت در برنامه‏اي که با عنوان «گفته‏ها و ناگفته‏هاي تسخير لانه جاسوسي و روايتي از فتنه 88» در دانشگاه شيراز برگزار شد، درباره حوادث سال گذشته، گفت: «با وجود اين‌که حوادث سال گذشته را دنبال مي‏کردم، اما بعد از ديدن جنازه پسرم با دو نفر تماس گرفتم؛ با يکي از دوستانم كه از او خواستم مرا راهنمايي کند تا چه کنم و دومين تماس را با بيت رهبري گرفتم که جان و مال ما همه فداي انقلاب و امام و رهبري باد، اما بچه‏هاي مردم را دريابيد». 


جناب آقای دکتر روح الامینی 
آیا نیروهای خودسری که فرزندت را به قتل رساندند ثمره سالها تفکرات آقای خامنه ای نیستند و آیا قاضی مرتضوی به غیر از حمایت و  پشتیبانی آقای خامنه ای میتوانست به آن مقام و درجه برسد که بی محابا هر کاری را انجام دهد. 
در ضمن یادت نرود که این فرزند و بچه های مردم در مقابل این انقلاب و این رهبر ایستادند.