۱۳۹۰/۱۰/۹

همسر شهید همت: پس از ۳۳ سال در انتخابات شرکت نمی کنم




بدنبال اعلام موضع منتقدان دلسوز کشور درباره انتخابات فرمایشی مجلس نهم، همسر شهید همت نیز اعلام کرد که در این انتخابات شرکت نمی کند.

به گزارش کلمه، وی که طی رویدادهای بعد از انتخابات بارها با خانواده شهیدان سبز و زندانیان سیاسی دیدار کرده و نسبت به سیاستهای جاری معترض است در خصوص عدم شرکت خود در انتخابات، از طریق فیس بوک اعلام کرده است:”چون در انتخابات سال ۸۸ به شعور من توهین شده و بی بصیرت هستم و غیر خودی بعد از ۳۳ سال در انتخابات شر کت نمی کنم.”

شهید محمد ابراهیم همت از فرماندهان سپاه بود که در عملیات خیبر به شهادت رسید. همسر این شهید پیشتر در نامه ای به دادستان خواستار آزادی زندانیان سیاسی شده بود.

مهدی همت پسر محمد ابراهیم همت گفته بود که در جریان رویدادهای انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری به همراه مادرش و برادر کوچکش در تظاهرات سکوت شرکت کرده بودند که برادر و مادرش مورد اصابت باتوم قرار می گیرند بطوریکه مجبور می شوند همسر ابراهیم همت را به بیمارستان منتقل کنند.

شعار بسیجی واقعی همت بود و باکری، از جمله شعارهایی است که در تجمعات و تظاهرات سبزها عنوان می شود.

رای من کجاست؟


رای من شهادت یک پرواز
رای من جاری خون بر آسفالت
رای من یک پیکر در تابوت
رای من در خاک است!



۱۳۹۰/۹/۲۵

نامه چکان سبزآگاهی محمد نوری زاد



"من از نمایندگان مجلس، ازمدیران و مسئولان، چه با اسم خود و چه با اسم مستعار، درهرکجای ایران و جهان تقاضا دارم مرا در این حرکت بزرگ یاری دهند. ما می توانیم چند به چند، یک به یک، با همین نامه های خود بارانی از کلمات شایسته برسر رهبر بباریم و او را به آسیب ها و به نادرستی ها و به کجی ها هشدار دهیم."
از نامه پانزدهم محمد نوری زاد




۱۳۹۰/۹/۱۵

بیانیه دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد: ١۶ آذر بهترین زمان برای تجلی اتحاد دانشجویان علیه حکومت جائر



جمعی از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در بیانیه ای به مناسبت روز دانشجو گفته اند "تاریخ گواهی می دهد هر زمان که ملتی بیدار شده و مردم با آگاهی از منافع و حقوقشان برای کسب آنها به اجماع رسیده اند، موفق شده اند به رویای آزادی خواهی خود جامع عمل بپوشانند."

به گزارش دانشجونیوز، این دانشجویان در بیانیه خود خواستار اتحاد دانشجویان به عنوان نخبه گان فرهیخته جامعه و به عهده گرفتن نقش هدایت کنندگی توسط ایشان شده اند.

این دانشجویان همچنین معتقدند فشارهای گسترده بر مردم از جمله بر دانشجویان طی سالهای اخیر به هدایت ایت الله خامنه ای صورت گرفته است و انتخابات ۸۸ بیش از پیش چهره واقعی جمهوری اسلامی را نمایان کرد.

متن کامل بیانیه دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد به شرح زیر است:

امسال در حالی به استقبال ١۶ آذر می رویم که همچنان مانند گذشته چشمی پر از اشک و دلی پر از خون در فراغ یاران در بندمان داریم، بیش از نیم قرن است که هرگونه تلاش برای رسیدن به بدیهی ترین و ابتدایی ترین حقوقمان نتیجه ای جز در بند شدن و سرکوب در پی نداشته است. تا کی باید بنشینیم و شاهد باشیم چگونه دوستانمان یکی پس از دیگری توسط تمامیت خواهان مورد آزار و شکنجه قرار می گیرند؟

تا کی باید در پیمودن مسیر آزادی خواهیمان از چاله ای به چاهی دیگر بیافتیم؟ آیا به راستی زمان آن فرا نرسیده است که طرحی نو در اندازیم و استبداد را با تمام توان از ریشه برکنیم؟

همواره در بین همه اقشار جامعه، دانشجویان بیشترین هزینه را در مقابل سرکوبگران پرداخت نموده اند اما این هزینه ها زمانی به نتیجه دل خواه منتهی خواهد شد که بینشی عمیق و دیدی تازه را نسبت به وقایع تاریخی در ما ایجاد نماید. ما باید ضمن تکریم تلاشهای گذشته از نقد اشتباهاتمان نیز غافل نشویم تا مانند گذشته هزینه های ما به ابزاری برای سو استفاده فرصت طلبان و قدرت گرفتن عوام فریبان قرار نگیرد.

دانشجویان و دانشگاهیان عزیز:

از انقلاب ۵۷ تاكنون رژیم مستقر ١۶ آذر را مانند مناسبتهای دیگری چون سالروز پیروزی انقلاب واشغال سفارت آمریكا به دست آویزی برای تحكیم وتثبیت پایه های مشروعیت خود در سطح افکار عمومی ساخته بود و این روزها همواره نمادی بودند از خیزش انقلابی یك ملت در مقابل دشمنانی كه برای چپاول سرمایه ها ودستاوردهای ملی آنها به كمین نشسته بودند. دیدگاهی كه بخصوص دردهه ۶۰ بین اقشار مختلف جامعه ایران طرفدارانی بیشمار داشت ونظام از آن به عنوان ابزاری برای سركوب واعدام مخالفانش استفاده می كرد.

در دهه ۶۰ رژیم به پشتوانه حامیان بیشمار خود همه صداهای مخالف را به هر شكل ممكن خفه كرد، اما سالهای پایانی دهه ۶۰ آغاز یك دگردیسی در رژیم بود. پایان جنگ و مرگ آیت الله خمینی عرصه ای جدید را در حیات جمهوری اسلامی رقم زد؛ در این سالها به تدریج عناصر آرمانگرا و متوهم از بدنه مدیریتی جمهوری اسلامی حذف شدند و جای خودرا به تكنوكراتهای میانه رو دادند، فضای سنگین انقلابی از دانشگاهها كنار رفت و دانشجویان فرصتی برای تعمق در واقعیتهای حاكم بر پیرامونشان یافتند.

در همین سالها بود كه نطفه اصلاحات در ایران بسته شد و مدافعین اسلام انقلابی خارج از قدرت، فرصتی برای مطالعه و نقد گذشته و تجدید نظر در دیدگاههای خود و به روز كردن آنها یافتند، تا بار دیگر در خرداد ۷۶ با پیروزی بر محافظه كاران؛ فرصتی برای حضور در قدرت یابند.

دوران اصلاحات "دوران نقد دانشجویان بر نظام" بود. اما در این نقد ها امیدهای فروانی به اصلاح نهفته بود؛ امیدی كه خیلی زود بر باد رفت و اقتدارگرایان و در راس آنها آیت الله خامنه ای برای خفه كردن صدای دانشگاه از هیچ عملی رویگردان نشدند و این مسئله را به كرات در عمل نشان داد. چه زمانی كه با اندك اشارت رهبر جمهوری اسلامی تعداد زیادی از نشریات منقد یك شبه توقیف شدند وچه زمانیكه در ١۸ تیر اوباش وابسته به بیت رهبری با هجوم شبانه به خوابگاه دانشجویان تعداد زیادی را مضروب و زخمی ساختند. در حالی که در تمام این موارد اصلاح طلبان انتظارات به حق دانشجویان را برآورده نساختند.

اقتدارطلبان با حمله به دانشجویان و مطبوعات به عنوان خط مقدم جنبش اصلاحات و فلج ساختن آن، پروژه خود را برای نابود كردن اصلاحات در ایران با موفقیت اجرا نمودند. چرا كه پس از آن اصلاح طلبان با وجود در اختیار گرفتن دولت و مجلس به دلیل نداشتن بازوهای موثر برای ارتباط با جامعه عملا در پیش برد وعده های خود، كاری از پیش نبردند.

تا آن که در سال ١٣۸٤ تمامیت خواهان توانستند با استفاده از جوی رخوت زده که نتیجه عقب نشینی ها و مسامحه کاری های مکرر رئیس جمهور وقت- سید محمد خاتمی- بود، چهره ای عوام فریب به نام محمود احمدی نژاد را بر نهاد قوه مجریه حاكم كنند. احمدی نژاد آمده بود تا حرفای مگوی رهبری را علیه مخالفان و رقبایش بازگو كند و نوكر حلقه به گوش بیت رهبری و پیش برنده ی منویات وی باشد.

در طول سال های ریاست جمهوری احمدی نژاد، دانشجویان دوران سیاهی را سپری كردند و بارها و بارها با بازداشت و محرومیت از تحصیل مواجه گردیدند. این اقدامات و حمایت كامل دستگاه بیت رهبری از آنها به تدریج بدنه منتقد حكومت و بویژه دانشجویان را كه در راس این برخوردها قرار داشتند متوجه نقش رهبری به عنوان عامل اصلی این برخوردها نمود، اما انگار هنوز زمان لازم بود تا جامعه نیز به این نقش مخرب آیت الله خامنه ای پی ببرد. زمانی كه چندان به طول نینجامید.

انتخابات سال ۸۸ موقعیت خوبی بود كه اقتدارگرایان چهره سركوبگر خود را كه تا پیش از آن تنها برای مخالفانش فاش می ساخت به مردمی كه به تقلب گسترده در انتخابات معترض بودند نشان دهند. كشتار معترضان در روزهای پس از انتخابات ۸۸ چهره واقعی آن ها را به خوبی نمایان ساخت و فرصتی ایجاد نمود كه رنجدیدگان گذشته كه تا پیش از این سكوت كرده بودند لب به سخن بگشایند وجنایات ایادی نظام علیه خودرا در معرض قضاوت عموم قرار دهند.

موج جنایات آنچنان گسترده بود كه حتی صدای اعتراض برخی از مدافعان جمهوری اسلامی که وجدانی آزاده داشتند؛ همچون محمد نوری زاد را نیز در آورد، اعتراضی كه وی را روانه زندان ساخت تا ثابت شود حاکمیت هیچ گونه انتقادی را حتی از ناحیه نزدیک همراهان خود نیز بر نمی تابد.

واینگونه است که نظام اسلامی تمام پل ها را پشت سر راه خود را ویران نمود و حتی تلاشهای مذبوحانه ای همچون حمله به سفارت بریتانیا که از سوی نظام برای ایجاد اتحادی هرچند گذرا در جمع اصولگرایان صورت گرفت؛ دیگر کوچکترین تاثیری بر تحکیم پایه های مشروعیت لرزانش ندارد.

حاکمیت اکنون در شرایطی قرار گرفته است که راه را بر هرگونه بازگشت و اصلاحی بسته است تا آنجا که هرگونه ادعایی از سوی هر شخصی مبنی بر امید اصلاح نظام با واکنش منفی از سوی جامعه مواجه می گردد. این هشداری است برای اصلاح طلبانی که بار دیگر در تلاش اند تا با چنگ زدن به ریسمان انتخابات متقلبانه و نابرابر خود را به ارکان قدرت نزدیک نمایند.

یاران دبستانی! بی شک کسب متاع آزادی برای هیچ ملتی بدون هزینه نبوده است و همواره بوده اند خودکامگانی که برای پاسخ دادن به عطش سیری ناپذیر قدرت طلبی شان، ملت ها را با به کار گیری همه ابزارها زیر یوغ جباری خود نگه داشته اند. اما تاریخ گواهی می دهد هر زمان که ملتی بیدار شده و مردم با آگاهی از منافع و حقوقشان برای کسب آنها به اجماع رسیده اند، موفق شده اند به رویای آزادی خواهی خود جامع عمل بپوشانند. به طور قطع این مهم با اتحاد و اجماع فراگیر دانشجویان به عنوان نخبه گان فرهیخته جامعه و به عهده گرفتن نقش هدایت کنندگی توسط ایشان حاصل خواهد شد و شانزدهم آذر بهترین زمان ممکن است برای تجلی این اتحاد علیه حکومت جائر.

۱۳۹۰/۹/۱۳

راه پیمایی عاشورای 90 در مشهد


همه با هم در تجمع سبز عاشورا شرکت خواهیم کرد. 

از خیابان آزادی - آزادی 9/1  تا  چهارراه شهدا و از چهارراه شهدا به سمت حرم مطهر
جنبش سبز هیچ برنامه ای در بیت مرجع سبز آیت الله صانعی ندارد و صرفا شروع راهپیمایی و تجمع از مقابل بیت می باشد.

عاشورای هشتاد و هشت...روزی که سقوط تهران را تنها مردم متوجه نشدند



برنامه و آدرس نهایی شهرها را مرور کنیم و به اشتراک بگذاریم:
برخلاف برنامه های پیشین به جای مسیر، «مقصد» معین خواهیم داشت. از هر مسیری که مقدور است خود را به این مقصدها برسانیم. دقت کنیم که این بار نیز مانند برنامه های پیشین نیروهای کودتا در نقاطی دورتر از مقصد اعلام شده سعی خواهند کرد مسیر حرکت ما را سد کنند. پس در صورت بسته بودن راه در اولین برخورد با نیروهای سرکوب سعی کنیم با شکل دادن تجمع، اعتراض را از همان نقطه آغاز کنیم. به طور مثال اگر مقصد میدان ولی عصر باشد نیروهای کودتا دایره ای به شعاع یک کیلومتر رسم و سعی خواهند کرد ما را از رسیدن به میدان ولی عصر (مرکز دایره) باز دارند. در این حالت در هر یک از نقاط مهم روی شعاع این دایره (از ونک تا میدان منیریه و ...) می توانیم در محلی پرتردد با چند شعار اولیه تجمعی بزرگ را آغاز کنیم. دقت کنیم نیروهای کودتا در روی شعاع دایره بسیار ضعیف تر و کم تعداد تر از مرکز خواهند بود. مطمئن باشیم با چند شعار بسیار سریعتر از واکنش نیروهای کودتا، مردم به ما خواهند پیوست. دقت کنیم که لازمه ادامه هر چه نیرومند تر این راه حمایت ما از یکدیگر در روزهای تجمع است پس در صورت دستگیری هر یک از سبزها سعی کنیم به یکباره و با هم برای آزادی اش اقدام کنیم. این کار نیروهای کودتا را ترسانده عقب خواهد نشاند. بسیاری از نیروهای مسلح با مردم هستند و باقیمانده این نیروها نیز بسیار ضعیف تر از آنی می باشند که برخی فکر می کنند. باور کنید باتوم، موتور یا سلاح چند جوان ناآگاه در مقابل تهرانی چنین بزرگ هیچ نیست.

الف) برنامه ظهر سه شنبه پانزدهم آذرماه، عاشورا:
مقصدها: محل شهادت شهدای عاشورای سال 88- به سمت این مقصدها از هر مسیر ممکن حرکت کنیم:
1- میدان ولی عصر 2- بخش های میانی خیابان انقلاب (از میدان فردوسی تا میدان انقلاب

ب) عصر عاشورا. شام غریبان برای روشن کردن شمع به یاد تمامی عزیزانی که در این راه از دست داده ایم.
مکان ها: میدان محسنی، امام زاده صالح (تجریش)، حوالی مسجد امیر (کارگر شمالی

زمان و مکان تجمع در شهرهای دیگر:
قم: ظهر عاشورا، حرکت به سمت بیت آیت الله صانعی، خیابان شهید منتظری، کوچه هشتم
شیراز: ظهر عاشورا، حرکت به سمت مسجد قبا و دفتر آیت الله دستغیب، آدرس: حرم شاهچراغ به سمت چهارراه پيروزی (٣راه نمازی) مسجد قبا(آتشيها)
نجف آباد: حسینه اعظم نجف آباد. خیابان شریعتی
تبریز: راسته کوچه تا استانداری
ارومیه: تقاطع عطایی و امام
اردبیل: میدان شریعتی به سمت بازا
مشهد: از بیت آیت الله صانعی واقع در خیابان آزادی 9 تا چهارراه شهدا و از چهارراه شهدا به سمت حرم مطهر

۱۳۹۰/۹/۸

فراخوان حضور اعتراضی مردمی‌در روز عاشورا به همراه زمان و محل‌های تجمع در تهران، شیراز، قم و نجف آباد


«الا ترون الی الحقِّ لا یُعمل به و الی الباطلِ لا یتناهی عنه»


آیا نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌گردد و از باطل روی گردانده نمی‌شود.
عاشورای دیگر از راه می‌رسد. روزی که سالارش حسین، مردی است که فراتر ازهر نژاد، طبقه و دینی به “حق و حق طلبی” پیوند می‌خورد. در صحنه تاریخی که چون میدان نبردی ازلی است میان ظالم و مظلوم، حسین باید بی تاریخ از جنس اسطوره باشد تا در قامت دهها ملت و هزاران صدا تکثیر شود. تا جغرافیای کربلا بشود به وسعت دنیای تمام ستم دیده گانی که تشنه آزادی هستند و کسانی راه “آب” را که نشان زیستن است بر آنها بسته اند. علمدارش باید با دستانی قطع شده به خاک بیافتد تا تمامی‌انسانها بدانند که این مبارزه تا ابد ادامه خواهد داشت و باید این علم را از زمین بردارند. تیر حرمله ای باید بر گلوی علی اصغر بنشیند تا نقاب از صورت ظالم بیافتد و حتی صدها سال بعد هیچ رسانه ملی و میلی نتواند ننگی چنین را از صورت مردانی از جنبس همان یزید، زمانی که ارابه مرگ بر تن زنی راندند بشوید. حسین کابوس ماندگار ظلم است و تکرار نام نامی‌اش ندای پایان در گوش ستم. تهران ششم دی ماه سال ۸۸ نیز این چنین عاشورایی دیگر بود. عاشورایی که همه جز خود دیکتاتور قامت زشت اش را دیدند. دیکتاتوری که دیگر مکرش جز خودش را فریب نخواهد داد. فریبی که اسارات اوست، قفس اوست.
عزیزان، جنبش سبز آغاز تاریخ نسل ماست. جمع تمام فریادهای در گلو خفته است که روزی سر آغاز تاریخ ایرانی سرفراز و آزاد خواهد شد. ما این نامه را با تاسی از بیانیه شماره هفدهم میرحسین درباره اتفاقات روز عاشورای سال ۸۸ ، آنجا که می‌نویسند: «علیرغم درخواستهای فراوان، نه جناب حجت الاسلام و المسلمین کروبی اطلاعیه دادند و نه حجت الاسلام و المسلمین خاتمی‌اطلاعیه صادر کردند و نه بنده و دوستانم. با این وصف یک بار دیگر مردمی‌خداجوی به صحنه آمدند و نشان دادند که شبکه‌های وسیع اجتماعی و مدنی که در طول انتخابات و بعد از آن به صورت خود جوش شکل گرفته است، منتظر اطلاعیه و بیانیه نمی‌مانند.» به حضور شما تقدیم و ترجیح می‌دهیم منتظر هیچ بیانیه ای نمانیم. ما با هم در خیابان‌های خرداد ایران زمین عهد بسته ایم، در حصر باشیم یا زندان یا در همسایگی شما، قدمت این بغض بیش از سکوت این روزهاست است و تا پایان ظلم نخواهد شکست. برنامه اعتراضی روز عاشورا به شرح زیر است. فریادها از سینه رها کنیم، حضور فعال اعتراضی داشته باشیم و مطمئن باشیم این بار متحدتر و سریعتر پیش خواهیم رفت. برنامه‌های اعتراضی پس از روز عاشورا قبل از این روز نهایی و متعاقب آن اعلام خواهد شد.
به سوی عاشورا:
برخلاف برنامه‌های پیشین به جای مسیر، «مقصد» معین خواهیم داشت. از هر مسیری که مقدور است خود را به این مقصدها برسانیم. دقت کنیم که این بار نیز مانند برنامه‌های پیشین نیروهای کودتا در نقاطی دورتر از مقصد اعلام شده سعی خواهند کرد مسیر حرکت ما را سد کنند. پس در صورت بسته بودن راه در اولین برخورد با نیروهای سرکوب سعی کنیم با شکل دادن تجمع، اعتراض را از همان نقطه آغاز کنیم. به طور مثال اگر مقصد میدان ولی عصر باشد نیروهای کودتا دایره ای به شعاع یک کیلومتر رسم و سعی خواهند کرد ما را از رسیدن به میدان ولی عصر (مرکز دایره) باز دارند. در این حالت در هر یک از نقاط مهم روی شعاع این دایره (از ونک تا میدان منیریه و …) می‌توانیم در محلی پرتردد با چند شعار اولیه تجمعی بزرگ را آغاز کنیم. دقت کنیم نیروهای کودتا در روی شعاع دایره بسیار ضعیف تر و کم تعداد تر از مرکز خواهند بود. مطمئن باشیم با چند شعار بسیار سریعتر از واکنش نیروهای کودتا، مردم به ما خواهند پیوست. دقت کنیم که لازمه ادامه هر چه نیرومند تر این راه حمایت ما از یکدیگر در روزهای تجمع است پس در صورت دستگیری هر یک از سبزها سعی کنیم به یکباره و با هم برای آزادی اش اقدام کنیم. این کار نیروهای کودتا را ترسانده عقب خواهد نشاند. بسیاری از نیروهای مسلح با مردم هستند و باقیمانده این نیروها نیز بسیار ضعیف تر از آنی می‌باشند که برخی فکر می‌کنند. باور کنید باتوم، موتور یا سلاح چند جوان ناآگاه در مقابل تهرانی چنین بزرگ هیچ نیست.
الف) برنامه ظهر سه شنبه پانزدهم آذرماه، عاشورا:
مقصدها: محل شهادت شهدای عاشورای سال ۸۸- به سمت این مقصدها از هر مسیر ممکن حرکت کنیم:
۱- میدان ولی عصر ۲- بخش‌های میانی خیابان انقلاب (از میدان فردوسی تا میدان انقلاب)
ب) عصر عاشورا. شام غریبان برای روشن کردن شمع به یاد تمامی‌عزیزانی که در این راه از دست داده ایم.
مکان‌ها: میدان محسنی، امام زاده صالح (تجریش)، حوالی مسجد امیر (کارگر شمالی)
زمان و مکان تجمع در سه شهر دیگر:
قم: ظهر عاشورا، حرکت به سمت بیت آیت الله صانعی، خیابان شهید منتظری، کوچه هشتم
شیراز: ظهر عاشورا، حرکت به سمت مسجد قبا و دفتر آیت الله دستغیب، آدرس: حرم شاهچراغ به سمت چهارراه پیروزی (۳راه نمازی) مسجد قبا(آتشیها)
نجف آباد: حسینه اعظم نجف آباد. خیابان شریعتی
آدرس تجمع در مشهد و همچنین شهرهای دیگر متعاقبا اعلام خواهد شد.

۱۳۹۰/۷/۱۳

نگرانی از وضعیت محمد توانا، جانباز جنگ در زندان مشهد

  با گذشت بیش از دو ماه از بازداشت جمعی از فعالان فرهنگی شهر مشهد خانواده های آنان هنوز نتوانسته اند آنها را ملاقات کنند و بازپرس پرونده در پیگیری خانواده ها صحبت از تکمیل نشدن پرونده این افراد زندانی می کند این در حالی است که بیش از دو ماه از بازداشت آنها گذشته اما قرار بازداشت آنها تمدید نگردیده است.

محمد توانا، جانباز جنگ و عضو سابق واحد تخریب لشکر ۵ نصر خراسان در دوران دفاع هشت ساله یکی از این بازداشت شدگان است که تاکنون پیگیری های همسرش به نتیجه نرسیده است.

محبوبه محمودی همسر محمد توانا در خصوص آخرین وضعیت همسرش به "جرس" می گوید: "بعد از گذشت بیش از دو ماه از بازداشت، آقای توانا فقط دو بار توانسته اند تماس تلفنی با منزل بگیرند و در تماسی که سه روز پیش داشتند، گفتند که هنوز تفهیم اتهام نشده اند و از اتهامشان اطلاعی ندارند."

وی با ابراز نگرانی از وضعیت "نامشخص" همسرش ادامه می دهد: " به علت اینکه بعد از گذشت بیش از دو ماه هنوز ملاقاتی با همسرم نداشتم، نگران وضعیت جسمی و روحی ایشان هستم و نمی دانم در چه شرایطی نگهداری می شود و از اتهام او هم خبری ندارم. همانطور که بارها هم تکرار کردم همسرم جز فعالیت های فرهنگی فعالیت دیگری نداشته است."

پنجشنبه ششم مرداد ماه، درحالی که جمعی از فعالان فرهنگی شهر مشهد مقدمات برگزاری جشن امردادگان و جلسه شاهنامه خوانی در باغ شاهنامه مشهد را فراهم می کردند ماموران امنیتی به این مکان یورش آورده و افراد زیادی را بازداشت کردند. این در حالی است که این همایش مراسمی فرهنگی و غیرسیاسی بوده و برگزارکنندگان و شرکت کنندگان آن افرادی بودند که فعالیت فرهنگی و هنری داشته اند.

خانم محمودی می افزاید: "نه تنها من بلکه تمام خانواده های افرادی که با همسرم بازداشت شدند  خیلی برای روشن شدن وضعیت عزیزانمان پیگیری و دوندگی کردیم اما به هیچ نتیجه ای نرسیدیم. هنوز هیچ چیز مشخص نیست و بازپرس هنوز اجازه دسترسی به پرونده را نداده است و می گوید که پرونده هنوز تکمیل نشده در صورتیکه الان دو ماه از بازداشت آقای توانا و دوستانش گذشته و باید تاکنون پرونده تنظیم شده باشد. این در حالی است که حتی قرار بازداشت را تمدید نکرده اند. از سوی دیگر چون پرونده تنظیم نشده وکلا هم نمی توانند به پرونده دسترسی داشته باشند و حتی اعلام وکالت کنند."

همسر توانا با اشاره به اینکه خانواده های این بازداشت شدگان الان در وضعیت مناسبی بسر نمی برند و بشدت نگران وضعیت عزیزانشان هستند می گوید: "نه تن از کسانیکه در مراسم امردادگان بازداشت شده بودند هم اکنون در همین وضعیت بلاتکلیف بسر می برند. هیچکدام از خانواده ها هم تاکنون با عزیزان دربند خود ملاقات نداشته اند. بسیاری از وسائل شخصی خانواده ها از جمله ماشین شخصی که هنگام بازداشت این فعالین گرفتند هنوز آن وسائل را به خانواده ها بازنگردانده اند. واقعا تعجب آور است که با این شرایط دشواری که برای خانواده های ایجاد شده، آقایان چطور از رافت اسلامی صحبت می کنند؟ حتی بسیاری از این خانواده ها دچار مشکلات مالی شده اند و منتظر آزادی عزیزان خود هستند. اما متاسفانه هیچ مسئولی پاسخگو خانواده ها نیست و این بازداشت شدگان هنوز در بلاتکلیفی بسر می برند. ما خانواده ها انتظاری جز رسیدگی قانونی به پرونده های عزیزان در بندمان نداریم تا هر چه زودتر تمام این افراد آزاد شوند."

پیش از این همسر هادی ناطقی نیا همسر یکی دیگر از این فعالان در بند با اشاره به مشکلاتی که زندانی بودن همسرش برای او و فرزندانش ایجاد کرده به جرس گفته بود: " وسیله نقلیه ما را هم با خود برده اند و با توجه به اینکه شغل همسرم آزاد بوده است الان خانواده با مشکلات مالی مواجه شده و ماشین را هم ضبط کرده اند.."

گفتنی است، بردیا آشوبی ، ماشاالله جعفرزاده ، ناطقی نیا ، محسنی راد ، فرزین ، محمد توانا ، عباس رمضانی و یاسر رمضانی از جمله بازداشت شدگان این همایش هستند.

۱۳۹۰/۷/۲

پلاکی به یادگار...



باورعشق تو امروز
هزاران هزاربار، تکثیر شد
پلاکت مانده یادگار درمشتی
که با نوارسبزی آذین شد...

۱۳۹۰/۷/۱

قسمتي از حكم دادگاه امير شيباني زاده



به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و مصاحبه با رسانه های بیگانه که منجر به هتک حرمت نظام و زیر سوال بردن مامورین امنیتی و قضات و دستگاه قضائیه شده است و ارسال اطلاعات محرمانه به سایتهای ضد انقلاب با استناد به ماده 514 قانون مجازات اسلامی به تحمل 5 سال حبس تعزیری و به اتهام توهین به رهبری با استناد به ماده 499 قانون مجازات اسلامی به 6 ماه حبس و بخاطر نگهداری از وسایل دریافت امواج ماهواره و پخش سی دی های ضد انقلابی و تشویق جوانان برای شرکت در تجمعات و اغتشاشات بعد از انتخابات 88 به 5 میلیون و پانصد هزار تومان جریمه نقدی محکوم و درخواست اشد مجازات شده و به دلیل اینکه نامبرده امیر شیبانی زاده بارها به اتهام اقدام علیه امنیت بازداشت شده و از رافت اسلامی سوء استفاده کرده است به عنوان تتمیمی به زندان کرمان برای تحمل دوران حبس تبعید خواهد شد...

۱۳۹۰/۶/۲۷

اطلاعیه خانواده قابل در خصوص وضعیت احمد قابل



یا من إسمه دواء و ذکره شفاء

خدایی را سپاس میگوییم که دعای بندگان دلسوخته اش را اجابت نمود و بار دیگر لطفش را شامل حال ما و احمد عزیزمان فرمود و روز پنجشنبه ۱۳۹۰/۶/۲۴ ساعت ۱۴/۳۰ آقای احمد قابل از تخت بیمارستان پایین آمده و مرخص شدند.

در این رابطه چند نکته لازم به بیان است:

۱- ایشان دچار عارضه تومور مغزی شده که با عمل جراحی سخت و سنگین(حدود ۵ساعت) توسط دکتر علیرضا بیرجندی (جراح متخصص مغز و اعصاب) و تیم پزشکی در بیمارستان رضوی مشهد در روز پنجشنبه ۹۰/۶/۱۷ مورد عمل جراحی قرار گرفت و پس از یک هفته بستری شدن در بخش مراقبت های ویژه(ICU) ترخیص گردید و بحمدالله حال عمومی اش رضایت بخش است، اما ترمیم ضایعاتی که تومور وارد ساخته نیازمند زمان است. در حال حاضر سمت چپ بدن ایشان حرکت ندارد و بدون مراقبت و کمک، قادر به حرکت و ایستادن نیستند. طبق نظر پزشک بایستی فیزیوتراپی انجام شده و در آینده پرتو درمانی و شیمی درمانی صورت گیرد. لذا همچنان به دعای خیر دوستان و علاقه مندانش نیازمندیم.

۲- از کلیه دوستان آشنایان علاقمندان از داخل و خارج کشور که نگران و جویای حال ایشان بوده ­اند و با دعای خیرشان لطف الهی را جلب نمودند بویژه از سروران عزیز؛ حضرات آیات عظام صانعی و بیات زنجانی، بیت مرحوم آیت الله العظمی منتظری(رض) آقایان احمد و سعید منتظری، حجج اسلام آقایان سید محمد خاتمی، سید حسن خمینی، محسن کدیور، عبدالله نوری، دکتر سید محمدرضا خاتمی و سایر بزرگواران، کمال تشکر و قدردانی را داریم.

همچنین بر خود لازم می دانیم که از زحمات و تلاش تیم پزشکی، به ویژه جناب آقای دکتر بیرجندی، آقای دکتر بهار وحدت، پرسنل اتاق عمل و بخش ICU بیمارستان رضوی مشهد، تشکر و قدردانی کنیم و از خداوند بزرگ و مهربان، توفیق و بهروزی همگان را آرزو نماییم.

۳- اکنون که با لطف الهی و دعای دوستان، احمد عزیزمان را در جمع خود داریم، وظیفه مراقبت از ایشان بر عهده همه ماست. به همین جهت و بنابر توصیه پزشکان، تقاضا داریم ملاقات کنندگان عزیز رعایت حال ایشان را نموده و از گفتگوهای طولانی، خبرهای ناگوار و استرس زا، بحث و روبوسی خودداری نمایند. علاقه مندان می توانند برای ملاقات ایشان روزهای جمعه از ساعت ۱۶ تا ۱۸ حضور یابند.

از همکاری و همراهی همه سپاسگزاریم.

خانواده قابل ۱۳۹۰/۶/۲۵

۱۳۹۰/۶/۲۰

ديدار با استاد احمد قابل بعد از عمل جراحي و سخنان استاد

پست آی سی یو، استاد قابل، یکشنبه 90/06/20، ساعت 15/30
او مثل همیشه مقاوم است، دوستان دسته دسته یه دیدارش می آیند و او خود را شرمنده این همه عاطفه می داند و دوستان خوشحال از سلامتی نسبی او و او همچنان از مبارزه می گوید.


خواستارمعلم آزاده، از دموکراسی می گوید

جمعه عید است، عید آزادگی، آزادی معلم آزاده ای که 777 روز بدون مرخصی در بند بود وجمعه، بعد از نیمه شب از بند رها شد. در دیدارش تنی چند از معلمان جانباز و مبارز حضور داشتند و او با شهامت و اصرار، چون گذشته از دموکراسی به عنوان تنها راه رهایی نام می برد.


فراخوان راهپيمايي سه شنبه 22 شهريور در مشهد

تجمع و راهپيمايي مردم مشهد در اعتراض به وضعيت درياچه اروميه همگام با ديگر شهرهاي ايران 
سه شنبه 22 شهريور ساعت 5 بعدازظهر سه راه راهنمايي تا چهارراه راهنمايي


۱۳۹۰/۶/۱۷

متن كامل سخنان احمد قابل در بیمارستان رضوی مشهد

این فیلم که امروز منتشر شده، احمد قابل را در بیمارستان رضوی مشهد نشان می‌دهد، در دقایقی که منتظر خالی شدن تخت برای بستری شدن است. سخنان این زندانی سیاسی در این فیلم درباره‌ی سقوط دیکتاتور لیبی، و نکات سیاسی و اعتقادی دیگری که مطرح می‌کند، به خصوص با روحیه‌ی باورنکردنی او که بیمار است و احتمالا در آستانه‌ی عمل جراحی شنیدنی است.



متن كامل سخنان استاد احمد قابل در بيمارستان رضوي
سلام بر همه دوستان همه ياران در اين مدت به فكر ما بودند با دعايي با يادي با خاطره اي با نوشته اي با گفته اي . از همشون ممنونم من هر موقع كه مواجه ميشم با اين دوستان احساس شرم ميكنم اين همه لطف و صفا و انسانيت چه جوري ميشه آدم جبران بكنه در نبودم، خانواده ام و دوستانم آنچنان با محبت برخورد ميكنن كه حقيقتا بعد از اينكه از زندان بيام بيرون چه جوري ميشه جبران كرد اينها رو  در درونم وقتي كه ميرم انقدر اين مسئله بهم ارامش ميده كه حتي اگر زير شديدترين بازجويي ها بودم در بعضي مواقع كوچكترين دغدغه اي نسبت به بيرون نداشتم چون زندوني يك بازداشتي يكي از مشكلاتي كه براش ميتونه بوجود بياد دغدغه هايي كه ممكنه در بيرون اتفاق افتاده باشه ولي الحمدالله من از دوستان مهربان و بستگان دلسوز آنقدر داشته و دارم كه هيچوقت كمترين دغدغه خاطري رو با خودم به درون زندان يا بازداشتگاه نبردم لذا هميشه راحت راحت بودم از اين جهت  و اين بسيار ميتونه آدم رو مقاوم كنه در مواضع خودش تحكيم كنه من اميدوارم كه انشاالله در آينده اي نه چندان دور در ايراني آزاد و شاد و مبتني بر امنيت وآسايش و رفاه مردم به همراه عدالت رشد و تعالي انشاالله در كنار هم زندگي كنيم و اين دوران مطمئنا سپري خواهد شد ان مع العسر يسرا فان مع العسر يسرا . هميشه پس از سختيها گشايش است و اين وعده الهي است سنت تاريخي هم اين رو نشون ميده بعضي از دوستان وقتي خبر سقوط خبر قذافي رو در زندان شنيدن گفتن چرا خدا به مردم ايران چنين لطفي نميكنه گفتم مگه لطف به مردم ليبي لطف به مردم ايران نيست بنشينيد و يك تحليلي بكنين مگر ماها آزادي همه افراد در بند اسارت هاي ظلم  و ستم به عنوان خواسته خودمان و ارزوي خودمان قرار نداديم تا وقتي كه مردم ليبي آزاد ميشن ما بايد قبول كنيم كه خدا به اين خواسته ما جامه عمل پوشانده و دعاي ما رو مستجاب كرده و مصر آن اتفاقي كه براش ميفته وقتي در يمن در بحرين در سوريه اين اتفاقات داره ميفته ما بايد قبول كنيم كه خداوند داره دم به دم دعاهاي ما رو به اجابت ميرسونه چون ما كه دعايمان فقط شخص خودمون نبوده ما دلمون ميخواد همه آنهايي كه اسير ظلم و ستم اند در همه جاي دنيا با هر عقيده اي با هر ن‍ژادي همه از زير ظلم و ستم رهايي پيدا كنند همه برسن به يك زندگي آزاد و شاد مبتني بر رشد و تعالي و اين ها همه در حقيقت اقدامات پيشييني است كه ما مطمئن بشيم كه خدا بيكار ننشسته تا ظلمه و ستمكاران هر كار كه دلشون ميخواد بكنند نه دوري كه هر كي هر كاري بخواد بكنه كسي جوابشون رو نده گذشته سپري شده خدا هم وارد كار شده و مستبدان عالم رو به زير ميكشه و اين پيام خيلي خوب و شيريني براي همه ظلم ستيزان عالم و همه آزادگان عالم است من خدا ميدونه ان شبي كه خبر جشن مردم ليبي رو شنيدم به جمع دوستان توي اطاق گفتم كه شب قدر ليبيايي ها جواب داده و دعاي آنها مستجاب شده و به اميد روزي كه شب قدر ايرانيها هم جواب بده شب قدر سوريها  و بحريني ها هم جواب بده كه اين خود همون جواب همه مون هم هست . حالا ما ها شايد يك مقداري كم تحملي ميكنيم در بعضي جاها و الا چون نيك بنگري دنيا همه فضل خداست اين همه اعمال قدرت الهي است و بايد ببينيد چه اشوبي در تيم مستبدان عالم انداخته اين اتفاقات بدون اينكه از مرزها ي يك ملت و يك كشور بخواد با پاسپورت عبور كنه با ويزا عبور كنه پيام آنچه در ليبي اتفاق ميفته در مصر اتفاق افتاده خيلي سريع به همه مستبدان عالم ميرسه كه شما هم همچين آينده اي در پيش خواهيد داشت و آنها را متزلزل ميكنه دنيا داره اين طوري به هم ميپيچه اصلا اين همه اغتشاش فكري كه در تصميمات طرف مقابل ميشه ديد . اينها هم نشاني از چنين پيامهايي است كه آنها ميشنوند ولي بروي خودشون نياوردن پيامها رو ميگيرن درك ميكنن اينها هم لطف خداست . اين همه ، همه اش عنايت خداست همه اش كمك خداست به مردم ستميديده در گوشه كنار عالم بعضي از وقتها بيرون هم كه بودم دوستان ميگفتن شما چرا اينقدر اميدواري . ميگفتم مگر ميشه لطف خداي قادر متعال قادر مطلق ايمان داشته باشي اما اميدوار نباشي ما هميشه اميدواريم چون ميدونيم پشتوانه اي مثل خدا داريم اگر راست ميگيم كه در كارهايي كه ميكنيم به خاطر مردم به خاطر مردمه به خاطر خداست به خاطر منافع شخصي نيست. چون منافع شخصي آن سوي ماجراست كه اگر آدم بايد دنبال منافع شخصي باشه نگاهش معلومه كه بايد از كدوم ور بره  اگر مسيرهاي ديگري پا بگذاريم بايد مطمئن باشيم كه خدا هم جبران ميكنه. گفت تو بندگي چو گدايان به شرط مزد مكن  كه خواجه خود  روش بنده پروري داند. فقط بايد چشمها رو باز كني و ببيني كه چه اتفاقاتي در مجموع داره ميفته و چه آثاري رو در جهان هستي ميزاره قدرت خدا رو بايد با معيارهاي خود خداوند سبحان سنجيد نه با معيارهاي تنگ فردي و بشري.

۱۳۹۰/۶/۱۴

اشکان ذهابیان به طور موقت به اعتصاب غذای خود پایان داد


اشكان ذهابيان


اشکان ذهابیان دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه فردوسی مشهد، در پی اوضاع بسیار بد جسمی و خونریزی شدید معده و با قول مساعد مسئولین برای پیگیری و رسیدگی به وضعیتش موقتا به اعتصاب غذای خود پایان داد.

به گزارش دانشجونیوز، اشکان ذهابیان، عضو سابق انجمن اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد، که در آخرین روز ماه رمضان در اعتراض به شرایط نامناسب زندان و عدم پاسخگویی درباره ی وضعیت پرونده و آزادی مشروطش دست به اعتصاب غذای نامحدود زده بود، به علت ضعف شدید جسمانی و خونریزی معده که نهایتا منجر به بیهوشی اش شد، با توجه به قول مساعد مسئولین زندان برای پیگیری اوضاعش موقتا به اعتصاب غذای خود پایان داد.
اشکان ذهابیان که در تاریخ ١٢ اردیبهشت سال جاری به اتهام اقدام علیه امنیت ملی برای بار سوم در دوسال اخیر بازداشت شده بود، پس از تحمل ٤٣ روز انفرادی در زندان اداره اطلاعات ساری، شهید کچویی، به زندان متی کلای بابل منتقل شد. در این زندان، او ابتدا به بند سرقت منتقل شده و پس از آزار و اذیت و اخاذی صورت گرفته توسط سایر زندانیان، به بند قاتلین و مجرمین خطرناک انتقال یافت. او در این مدت تحت فشار های شدیدی از سوی مسئولین زندان و سایر زندانیان قرار گرفت. از جمله ی این مشکلات می توان به نداشتن حق مرخصی و ملاقات حضوری، محدودیت در استفاده از تلفن، نداشتن حق استفاده از کتاب های شخصی، تهدید های زندانیان، و فشارهای روحی از سوی مسئولین زندان از قبیل کارشکنی در زمینه ی آزادی مشروط و ... اشاره کرد.
این فعال دانشجویی که همزمان با پایان ماه مبارک رمضان اعتصاب غذای خود را اعلام کرده بود، بدون مراقبت پزشکی به بند انفرادی زندان متی کلا منتقل شد و دیروز طی ملاقات حضوری که با خانواده اش داشت نگرانی های بسیاری را راجع به اوضاع جسمانی اش به وجود آورد. در پی این ملاقات و ابراز نگرانی خانواده، اشکان ذهابیان موقتا به اعتصاب غذای خود پایان داد تا مسئولین طبق قول مساعدشان به اوضاع او رسیدگی کنند.
این دانشجوی محروم از تحصیل عضو شورای عمومی دفتر تحکیم، برای بار سوم در دو سال اخیر به اتهامات غیر قابل قبولی چون دیدار با مراجع تقلید تحت بازجویی قرار گرفت و پرونده ی جدیدش هم چنان بلاتکلیف است.

۱۳۹۰/۶/۱۲

مادراشکان ذهابیان: حال و روز پسرم نگران کننده است، می گویند مصاحبه هم نکنم


مادراشکان ذهابیان: حال و روز پسرم نگران کننده است، می گویند مصاحبه هم نکنم
جرس: اشکان ذهابیان هم اکنون نیمی از دوران محکومیت خود را گذرانده و طبق قوانین سازمان زندان ها باید آزاد گردد اما باوجود وعده مسئولین مبنی بر آزادی اشکان، فشارها بر روی او و خانواده اش افزایش یافته و بنا به دلایلی نامعلوم با آزادی وی مخالفت می گردد.
 
این عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت از سحرگاه سه شنبه در اعتراض به ادامه بازداشت غیرقانونی، وضعیت وخیم زندان و شرایط غیر انسانی نگهداری اش در زندان متی کلا بابل، اعتصاب غذا کرد. اما در دومین روز اعتصاب غذایش حالش وخیم شده و بجای رسیدگی پزشکی به سلول انفرادی زندان متی کلا منتقل شد.

اشکان ذهابیان، دانشجوی رشته شیمی محض دانشگاه فردوسی، مشهد، در دوران تحصیل در دانشگاه، از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی مشهد بود. به علت فعالیت های دانشجویی ابتدا در سال 87 به مدت یک ترم از تحصیل محروم شد. وی در ایام انتخابات ریاست جمهوری سال 88، عضو ستاد مهدی کروبی بود و تنها 4 روز پس از انتخابات توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد. بار دیگر در حوادث 13 آبان (روز دانش آموز) سال 88 به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به واسطه تشکیل انجمن های اسلامی شمال کشور بازداشت شد. اشکان ذهابیان در شعبه صد ویک دادگاه انقلاب شهرستان بابل به صورت غیابی به شش ماه حبس تعزیری محکوم شد. این فعال دانشجویی که در روز دوشنبه دوازدهم اردیبهشت سال جاری در پی درخواست اداره اطلاعات برای اجرای حکم شش ماهه خود به اداره اطلاعات ساری مراجعه کرده بود، در همان محل بازداشت شد.

گفتنی است در طی مدت سومین بازداشت اشکان ذهابیان بارها خانواده وی تهدید به عدم اطلاع رسانی در خصوص وضعیت فرزندشان شدند و مادر اشکان در اثر این فشارها یکبار به بیمارستان منتقل شد اما هیچگاه بعنوان یک مادر حاضر به سکوت نشد و تا آزادی فرزندش درد خود و اشکان را فریاد خواهد کرد.
متن گفتگوی "جرس" با رقیه جعفریان مادر اشکان ذهابیان در پی می آید:
 
خانم ذهابیان آیا امروز با اشکان ملاقات داشتید؟
بله، امروز من و پدرش توانستیم به مدت بیست دقیقه اشکان را ملاقات کنیم.
بعد از آن همه فشار چه شد که با این ملاقات موافقت کردند؟
البته نمی خواستند ملاقات بدهند، بعد از پیگیری های ما وقتی وضعیت روحی ما را بعنوان یک پدر و مادر دیدند بالاخره موافقت کردند.
آیا دوباره ملاقات هایتان به روال عادی است یا باز باید برای دیدن فرزندتان منتظر تماس آنها باشید؟
متاسفانه ما از این هم اطلاع نداریم. حالا امروز که اشکان را دیدیم و کمی از نگرانی در آمدیم اما دوباره باید مراجعه کنیم تا ببینیم همان هفته ای یکبار را می توانیم او را از پشت شیشه ببینیم یا نه؟ هنوز چیزی مشخص نیست. خودشان که می گفتند ما می توانیم این ملاقات را هم ندهیم اما لطف کردیم. حالا باید منتظر روز ملاقات باشیم و فردا پدرش می رود تا ببیند می تواند اشکان را دوباره ملاقات کند یا نه؟ من خودم که فردا نمی روم چون امروز که حال و روز اشکان را دیدم ناراحت شدم و تحمل ندارم فردا هم او را اینطور ببینم.
اشکان هنوز در اعتصاب غذا بسر می برد؟
در این ملاقات نمی توانستیم حرفی غیر از احوالپرسی بزنیم و در اطرافمان بودند به همین خاطر نتوانستم از اعتصاب غذایش بپرسم اما با توجه به وضعیت نامناسب جسمانی و ضعف شدیدی که داشت شاید هنوز در اعتصاب غذا باشد و فکر می کنم اگر هم اعتصاب غذای خود را شکسته باشد به او فشار آورده اند.
علت اعتصاب غذای اشکان چه بود؟
نسبت به شرایط  نامناسب زندان و عدم دسترسی به "حق" آزادیش اعتراض داشت. ما و اشکان فکر می کردیم در ماه رمضان "آزاد" می شود بعد گفتیم روز عید فطر حتما آزاد می شود چون مدت زندانش را هم گذرانده بود که باز آزادش نکردند.
دو هفته پیش زمانیکه با پدر اشکان گفتگو می کردم او بسیار خوش بین بود که اشکان آزاد شود و می گفت مسئولین قول آزادی اشکان را طی دو و سه روز داده اند و با توجه به اینکه اشکان حق استفاده از آزادی مشروط را دارد، چه شد که مسئولین به وعده خود عمل نکردند و این حق را از او سلب کرده اند؟
واقعا هیچ چیز نمی دانیم هیچ پاسخی هم به ما نمی دهند. حالا به چه دلیلی اشکان نمی تواند از این حق آزادی استفاده کند ما هم نمی دانیم! پدرش پیش خیلی ها رفت و به همه جا مراجعه کرد اما پاسخی نگرفت حالا در روزهای آینده باز به دادستانی مراجعه می کند تا ببینیم چه می شود؟
هنوز در سلول انفرادی نگهداری می شود؟
هنوز در انفرادی در محوطه قرنطینه نگهداری می شود.
وضعیت جسمی و روحی او چطور بود؟
خوب هرکسی که از نظر روحی تحت فشار باشد و اعتصاب غذا هم باشد مسلم است که از نظر جسمی چه حال و روزی باید داشته باشد.  آنچه که من امروز در ملاقات دیدم می توانم بگویم حال فرزندم اصلا خوب نبود و افت فشار داشت و رنگ و رویش پریده و زرد بود و از نظر جسمی وضعیت مناسبی نداشت. وقتی در آغوشش کشیدم و گریه کردم فقط گفت مادر گریه نکن، حال و رمق حرف زدن نداشت.
از حال و روز خودتان قبل و بعد از ملاقات با اشکان برایمان بگویید؟
اگر بخواهم از ناراحتی ها و نگرانی هایم بگوییم که تمام شدنی نیست و نمی د انم از کجا بگویم در این مدت فقط زجر کشیدم. الان هر چه هم بخواهم بعنوان درد و رنج یک مادر بگویم به ما می گویند حق مصاحبه ندارید و نباید حرفی بزنید حتی حرف خوب هم می گویند نزنید و ساکت باشید. الان هم فقط به سوالات شما پاسخ می دهم و چیز خاصی نمی گویم. بخاطر همین زیاد نمی توانم حرف بزنیم فقط همین را بگویم که از دوری بچه ام در رنج و عذاب هستم و نمی توانم تحمل کنم که فرزندم در رنج و درد ببینم. همین که در یک سلول است و ناراحت است برایم غیر قابل تحمل است و وقتی می بینمش دلم کباب می شود. یک بچه خوب و سالم و از همه نظر نمونه چرا باید اینطور در رنج باشد و با این وضع و حال او را ببینم؟
شما درست می گویید ما بر طبق وظیفه ای که داریم با شما تماس می گیریم و شما ناچار هستید در خصوص نادیده گرفتن حقوق انسانی فرزند در بندتان و روشن ساختن افکار عمومی پاسخ دهید و با توجه به اینکه شاید بسیاری از مسئولین از این اتفاقات کم اطلاع باشند از این تریبون بعنوان یک مادر درد کشیده صحبتهایتان را مطرح کنید.
من اصلا امید نداشتم که دیگر فرزندم را ببینم و از اینکه توانستم او را ببینم اگرچه نگران وضعیتش هستم اما باز خوشحالم که او را دیدم و بعد از این اتفاقات و حال ناگواری که داشت توانستم او را ببینم خدا را شکر می کنم. دو و سه روز تعطیل بود و هیچ خبری از فرزندم نداشتم و فکر می کردم به حالت اغماء افتاده و از اینکه سرپا دیدمش خوشحال شدم. اما خوب با وجود خوشحالی بعد از ملاقات نگرانی هایم افزایش پیدا کرد چون خیلی ضعیف و رنگ پریده بود. اشکان این دفعه خیلی تحت فشار بود و از نظر روحی و جسمی خیلی بهش فشار آمد. اما خوب انشالله بزودی آزاد شود و تمام نگرانی ها و ناراحتی هایم برطرف شود و امیدواریم مسئولان همانطور که وعده داده بودند اقدامی کنند تا اشکان به آغوش خانواده برگردد.

مرگ بهنام گنجی، دوست کوهیار گودرزی چند هفته پس از آزادی از زندان

جرس: بهنام گنجی خیبری ، دانشجوی 22 ساله دانشگاه علمی کاربردی تهران که به تازگی از زندان اوین آزاد شده بود ، نیمه شب 0 شهریور به زندگی خود خاتمه داد.

به گزارش جرس بهنام گنجی از دوستان کوهیار گودرزی بود که در روز نهم مرداد همراه کوهیار گودرزی و یکی دیگر از دوستانش در منزل شخصی اش در تهران توسط نیروهای لباس شخصی بازداشت شده بود. در حالیکه بهنام گنجی و دیگر دوستش روز 17 مرداد از زندان
ازاد شدند، کوهیار گودرزی همچنان در بازداشت به سر می برد. صبح روز دهم مرداد نیز پروین مخترع ، مادر کوهیار در شهر کرمان بازداشت شد.

بهنام گنجی در حالیکه سابقه هیچ فعالیت سیاسی نداشت به سلول انفرادی بند 240 زندان اوین منتقل شد و تحت فشارهای روحی و روانی شدید بازجویان برای اعتراف به مسائل خلاف واقع قرار گرفت. فشارهایی که منجربه افسردگی و نهایتا خودکشی وی شد. بهنام نیمه شب پنجشنبه 10 شهریور با خوردن قرص به زندگی خود خاتمه داد.

در دوران بازداشت مرحوم بهنام گنجی در بازداشتگاه 240 و 209 بازجویان وی را تحت فشارهای فزاینده قرار داده بودند که علیه دوستش ،کوهیار گودرزی، اعترافات دروغین کند که وی نپذیرفته بود. بازجویان از وی خواسته بودند که از کوهیار شکایت کند که وی با وجود فشارهای فزاینده بازجویان نپذیرفته بود. بازپرس شعبه دوم دادسرای اوین ( شهید مقدس ) نیز بهنام گنجی و خانواده اش را تهدید کرده بود که هرگونه روابطش با کوهیار گورزی را باید قطع کند.

وی پس از یک هفته بازداشت در سلول انفرادی بند 240 و چندین روز بازداشت در یکی از سلول های جمعی بند 209 زندان اوین و بیشتر از 10 جلسه بازجویی با چشم بند و تحت فشار بازجویان وزارت اطلاعات با قرار کفالت از زندان اوین آزاد شد.


طبق قانون حقوق شهروندی، نگهداری در سلول انفرادی و زدن چشم بند مصداق شکنجه اعلام شده و غیر قانونی م یباشد. با این حال معلوم نیست که به جز این موارد ، چه اتفاقات دیگری در بازداشتگاه بر وی گذشته است.



به گفته خانواده گنجی خیبری ، از زمانی که بهنام از بازداشت آزاد شده بود به شدت از فشارهای دوران بازداشتش متاثر شده و افسرده بود ، به نحوی که همواره ترس از بازداشت داشت. افسردگی و اقدام به خودکشی بهنام گنجی بعد از مدت کوتاهی پس از آزادی اش از بند امنیتی زندان اوین در حالی صورت گرفت که وی سابقه هیچگونه افسردگی یا بیماری در دوران قبل از زندانش نداشت.



در پی خودکشی وی در نیمه شب روز پنجشنبه 10 شهریور ، ماموران امنیتی و پلیس در منزلی که جنازه وی در آن بود حاضر شدند و رفتار بدی با خانواده داشتند.

بر اساس این گزارش، پیکر بهنام گنجی خیبری جهت تشییع و تدفین به زادگاهش مشهد منتقل شده است.

قرار است وی یکشنبه صبح در بهشت جواد الائمه شهر مشهد تشییع و تدفین شود.‬ با توجه به عدم پذیرش مسئولیت بازداشت کوهیار گودرزی توسط مقامات قضایی تا کنون، ادامه بازداشت خودسرانه و غیرقانونی پروین مخترع مادر این فعال حقوق بشری در زندان کرمان و اکنون خودکشی دوستش که به تازگی از زندان آزاد شده است ، نگرانی ها در مورد سرنوشت کوهیار گودرزی و آنچه در بازداشتگاه بر وی و بهنام گنجی گذشته، افزایش یافته است.


منبع:جرس

۱۳۹۰/۶/۸

دادگاه امیر شیبانی زاده: درخواست قاضی برای نوشتن عفونامه و جوابیه محکم این فعال دانشجویی


بدنبال احضار امیر شیبانی زاده، فعال دانشجویی محکوم به ۸ سال زندان، به دادگاه مشهد برای برگزاری جلسه رسیدگی به اتهامات وی، گزارش ها از برگزاری دادگاه وی حکایت دارد و قاضی پرونده به جای رسیدگی به اتهامات وی، از این فعال دانشجویی خواسته است تا برگه ای که از سوی خودشان مبنی بر اعلام پشیمانی و درخواست عفو تنظیم شده بود، امضا کند اما وی از امضای این عفو نامه خودداری کرده و جوابیه ای را در رد آنچه که قاضی پرونده به وی سفارش کرده نوشته و به درخواست این قاضی تن نداده است.
به گزارش دانشجونیوز، دادگاه «امیر شیبانی زاده»، فعال دانشجویی محروم از تحصیل دانشگاه آزاد مشهد که مهرماه سال گذشته توسط نیروهای حفاظت اطلاعات سپاه مشهد بازداشت شده و پس از ۲۹ روز انفرادی و آزار و اذیت از سوی بازجویان موقتا آزاد شده بود و به هشت سال زندان محکوم شده بود، برگزار شده و جلسه دادگاه به جای رسیدگی قضایی و حقوقی به اتهامات این فعال دانشجویی به جلسه موعظه و پند نصیحت به قصد اعلام پشیمانی وی تبدیل شده است.
بر اساس این گزارش، در این جلسه قاضی شعبه 4 پرونده امیر شیبانی زاده از وی خواسته است تا تمام موارد اتهامی را قبول کرده و اعلام کند که «از اعمال خود پشیمان است و فریب عوامل فتنه و رسانه های بیگانه را خورده است و بهمین دلیل از مقام رهبری و خانوده شهدا و قوه قضاییه طلب عفو و بخشش کرده و شکایتنامه ای را بر علیه موسوی و کروبی تنظیم کند»
گفته می شود این فعال دانشجویی، درخواست این قاضی دادگاه مشهد را رد کرده و در مقابل جوابیه ای را به جای آنچه که از وی خواسته شده بود در زیر این برگه نوشته است.
وی در پاسخ به درخواست این قاضی تنها از خانوده شهدا حوادث پس از انتخابات و همچنین از موسوی و کروبی که بهمراه همسرانشان بیش از ۶ ماه است که در بازداشت خانگی بسر می برند طلب عفو و بخشش نموده و اعلام کرده که «ما همچنان بر اهداف خود ایستاده و حاضر نیستیم ذره ای از مواضع خود کوتاه آمده و یا در مقابل ظلم سر خم کنیم.»
وی در این جوابیه با اشاره به اینکه « ۳ سال مورد آزار و اذیت قرار گرفته» از رهبر جمهوری اسلامی نیز بخاطر آنکه جنبش مردمی را «سرکوب» کرده نیز طلب عفو و بخشش کرده است.
وی در انتهای این جوابیه خطاب به مراجع قضایی نوشته است: «شکایت خود را از عواملی که رهبران سبز را دربند نگهداری میکنند , و کسانی که کوهیار گودرزی و مادرش بانو پروین مخترع را ربوده اند , اعلام میدارم و خواستار رسیدگی به وضعیت ناپدید شدن کوهیار گودرزی هستم.»
برگزاری دادگاه این فعال دانشجویی در حالی است که پیشتر در دادگاه بدوی به ۸ سال زندان و ۲۰ میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شده بود . اما تاکنون از رای دادگاه تجدید نظر ایشان اطلاعی در دست نیست.
گفته می شود اتهامات این فعال دانشجویی دانشگاه آزاد مشهد، ایجاد اغتشاش، هم‌کاری با رسانه‌های بیگانه، انتقال اطلاعات به بیگانه‌گان، ایجاد گروه‌ها و دسته‌های معترض عنوان شده است، اتهاماتی که برای فعالان دانشجویی و سیاسی در ایران تازگی ندارد و مقامات قضایی و امنیتی ایران به بهانه آن بسیاری از این فعالان را به سنگین ترین احکام حبس، جریمه، تبعید و محرومیت از فعالیت های اجتماعی محکوم می کنند.


گزارش دادگاه از فيس بوك امير شيباني زاده :


نمیدانم بگویم دادگاه یا مجلس خیمه شب بازی !!!!!!!!!
بعد از حضور در دادگاه قاضی شعبه 4 با برخوردی پدرانه و مهربانانه 20 دقیقه نصیحتم میکرد , که حیف جوانی و زندگیت...تعجب کردم, اخه قرار بود محاکمه بشم نه اینکه نصیحت بشم...بعد از 20 دقیقه کاغذی که جلویش بود را به من داد که امضا کنم...فکر کردم متن دفاعیاتم هستش , ولی دیدم نخیر,خودشان از قبل برایم متنی آماده کرده بودند که در آن اینگونه نوشته بود..اینجانب امیر شیبانی زاده و ... تمامی موارد اتهامی را قبول داشته و از اعمال خود پشیمانم,به علت روحیه ی و احساسات جوانی که داشتم ,فریب عوامل فتنه و رسانه های غربی را خورده ام , و سعی میکنم تا اشتباهات خود را جبران کرده و فرد مفیدی برای این جامعه قرار بگیرم . به همین دلیل از مقام معظم رهبری و خانواده ی شهدا و قوه ی قضائیه طلب عفو و بخشش دارم...همچنین در صورت لزوم حاضر هستم شکایتنامه ی خود را از سران فتنه به مراجع قضایی تحویل دهم..!!!!!!!!!
متن جوابیه در زیر برگه : بسم الله الرحمن الرحیم , پناه میبرم به خداوند مهربان و بخشنده ... اینجانب امیر شیبانی زاده طلب عفو و بخشش دارم از خانواده شهدایی که در 3 سال گذشته فرزندانشان را در راه حق هدیه دادند,طلب عفو و بخشش دارم از آقای میرحسین موسوی,مهدی کروبی و مادرم زهرا رهنورد که 191 روز است در بند ظالمان اسیرند ولی حاضر نیستند از حقوق ملت و خونهای ریخته شده , دست بکشند.
طلب عفو و بخشش دارم که در این 3 سال گذشته بارها مورد آزار و اذیت نیروهای به اصطلاح امنیتی قرار گرفته ام , و همچنین از مقام رهبری طلب عفو و بخشش دارم بخاطر اینکه ایشان بسیار زحمتها کشیدند تا بتوانند بنده و ملت سبز ایران را سرکوب کنند و صدایشان را خفه کنند ولی ما همچنان بر اهداف خود ایستاده و حاضر نیستیم ذره ای از مواضع خود کوتاه آمده و یا در مقابل ظلم سر خم کنیم....
و همچنین شکایت خود را از عواملی که رهبران سبز را دربند نگهداری میکنند , و کسانی که کوهیار گودرزی و مادرش بانو پروین مخترع را ربوده اند , اعلام میدارم و خواستار رسیدگی به وضعیت ناپدید شدن کوهیار گودرزی هستم...
انشاالله که تمام گمراهان به راه حق بازگردند و مطمئنا خداوند مهربان توبه آنها را پذیرا خواهد بود...

۱۳۹۰/۶/۵

محمد توانا جانباز جنگ را آزاد كنيد



محمد توانا جانباز جنگ را آزاد كنيد

iمردم هنوز از خود می‌پرسند…(6)

آری، در این شبهای قدر … مردم ما از خود می پرســـــــند که استقلال سیاسی که ارمغان قیام و نثار خونهای بسیار بوده است تا چه اندازه به عزت و اقتدار و سرفرازی و استقلال اقتصادی کشورمان در جهان ومنطقه انجامیده است؟




۱۳۹۰/۶/۲

همسر محمد توانا: نگران پرونده سازی هستیم کسی پاسخگو نیست

جرس: با گذشت بیش از سه هفته از بازداشت جمعی از فعالان فرهنگی شهر مشهد هنوز هیچ اطلاعی از اتهامات آنان و شرایط نگهداری آنها در دست نیست. محمد توانا، جانباز جنگ و عضو سابق واحد تخریب لشکر ۵ نصر خراسان در دوران دفاع هشت ساله یکی از این بازداشت شدگان است که تاکنون پیگیری های همسرش به نتیجه نرسیده و هیچ مسئولی پاسخگوی نگرانی ها و بررسی های او نبوده است.


محبوبه محمودی، همسر محمد توانا در خصوص آخرین اطلاعی که از همسرش دارد به "جرس" می گوید: "از زمانی که آقای توانا را دستگیر کردند غیر از یک تماس کوتاه تلفنی هیچ اطلاعی از وضعیت ایشان نداریم. زمانی هم که تماس گرفته بودند من خانه نبودم و خیلی کوتاه با دخترشان حرف زدند. آقای توانا جانباز هستند و مشکلات جسمانی دارند و از ناراحتی معده و کلیه هایشان رنج می بردند و الان با توجه به اینکه هیچ اطلاعی از شرایط نگهداری ایشان نداریم به شدت نگران هستیم. به هر دری می زنیم می گویند توانا در مرحله بازجویی است و امکان ملاقات نیست. از آن زمان فقط یک بار هم بیشتر تماس نگرفته است و ما واقعا نگران هستیم و در وضعیت بحرانی بسر می بریم و نمی دانیم به کجا مراجعه کنیم تا پاسخی بگیریم."


پنجشنبه ششم مرداد ماه، در حالیکه فعالین فرهنگی شهر مشهد مقدمات برگزاری جشن امردادگان و جلسه شاهنامه خوانی در باغ شاهنامه مشهد را فراهم می کردند ماموران امنیتی به این مکان یورش آورده و افراد زیادی را بازداشت کردند. این در حالی است که این همایش مراسمی فرهنگی و غیر سیاسی بود و برگزارکنندگان و شرکت کنندگان آن افرادی بودند که فعالیت فرهنگی و هنری داشته اند. مقامات قضایی و امنیتی تا کنون هیچ پاسخ قانع کننده ای در رابطه با علت بازداشت و مکان نگهداری آنها به خانواده بازداشت شدگان نداده اند.


همسر توانا با ابراز "نگرانی" از احتمال پرونده سازی برای این افراد بازداشت شده ادامه می دهد: " ماموران زیادی به همایش هجوم آوردند و همسرم را به همراه چند نفر دیگر دستگیر کردند و بعد از آن به همراه همسرم به منزل آمدند و خانه را زیر و رو کردند؛ و بعد ایشان را به همراه یکسری وسایل شخصی اش با خود بردند. هیچ حکمی هم برای بازداشت و تفتیش خانه به ما نشان ندادند. تاکنون هم از اتهام ایشان خبری نداریم و علت بازداشت همسرم و دیگر بازداشت شدگان را نمی دانیم. در پیگیری هایی هم که کردم پیش قاضی و معاون دادستانی رفتم اما هیچ پاسخی نگرفتم. دو هفته پیش هم یکی از دوستان همسرم را بازداشت کردم و ما بسیار نگرانیم این دستگیری ها برای پرونده سازی باشد قاضی هم اصلا جوابگو نیست."


وی در پایان اضافه می کند: "همایش فردوسی و شاهنامه خوانی یک همایش کاملا فرهنگی و هنری و غیرسیاسی و کاملا قانونی بوده است و اصلا انتظار چنین برخوردی را نداشتیم. امیدواریم بزودی عزیزانمان را آزاد کنند و به نگرانی خانواده ها پایان دهند."


بنا به گزارش های رسیده به "جرس"، بردیا آشوبی ، ماشاالله جعفرزاده ، ناطقی نیا ، محسنی راد ، فرزین ، محمد توانا ، عباس رمضانی و یاسر رمضانی از جمله بازداشت شدگان این همایش هستند. 

مردم هنوز از خود می‌پرسند…(۴)

یک سال پیش میرحسین موسوی در یادداشتی به مناسبت شبهای قدر، به پرسش‌هایی اشاره کرد که مردم درباره نسبت جامعه‌ی امروز با آرمان‌های دیروز می‌پرسند. اگرچه او این روزها از همراهی با همراهان سبزش بازمانده و در حصری غیرقانونی گرفتار شده، هنوز این پرسش‌ها موضوعیت دارد و بازخوانی آنها ضروری به نظر می‌رسد.


براي بزرگتر ديدن تصوير روي آن كليك كنيد.

آری، در این شبهای قدر … مردم سوگمندانه می پرســـــــند و می پرســـــــند کجا رفت آن حقوق شهروندی فارغ از هرگونه باور دینی و پیروی از هر مرام و مسلک، در حالی که چوب تکفیر و تفسیق از سوی محافل قدرت به بهانه دگراندیشی علیه همه متفکران و فرهیختگان بلندشده است؛ تا آنجا که وزیر دولت دانشگاه را به «باخاک یکسان کردن» تهدید می کند و نجوای عاشقانه ربنای یک هنرمند به علت کرنش نکردن در مقابل یال و کوپال داران از سر سفره افطار مومنان قطع می شود.

۱۳۹۰/۵/۳۱

كتاب سبز (12) - مجموعه بيانات ميرحسين موسوي




“تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نخواهم شد.”این یکی از مشهورترین جملات میرحسین موسوی در بیانیه نخست وی در حوادث پس از انتخابات است.میرحسین موسوی از فردای انتخابات پرمناقشه دهم خطاب به مردم ایران بیانیه هایی صادر کرده است.بیانیه هایی که در طول بیست ماه همچنان خطاب به مردم نوشته شد و تنها با حصر خانگی وی از ۲۵ بهمن امسال متوقف شده است.
وب سایت رای ما کجاست، مجموعه بیانیه های میرحسین موسوی را به صورت یک کتاب آنلاین آماده کرده و در اختیار مخاطبان قرار داده است. 
اين كتاب 111 صفحه اي با حجم  مگابايت از لينك زير دانلود نماييد.
لينك دانلود:

كتاب سبز (11) - کتاب لحظه ی پرواز، جلد اول از مجموعه تاریخ شفاهی جنبش سبز - سولماز





“سولماز” یکی از سبزهای فعال کتابی با نام لحظه های پرواز منتشر كرده که در آن اطلاعات جامعی از دستگیر شدگان پس از انتخابات درج شده. در مقدمه این کتاب آمده است«این کتاب می توانست به تک تک فعالین جنبش سبز تقدیم شود ، یا به کسانی که درشرایط ناامن امروز ایران خطر همکاری با ما را به جان خریدند و خاطرات شان را با ما درمیان گذاشتند. شاید باید به دو عزیز بزرگواری تقدیم می شد که خودشان ادعای رهبری جنبش سبز را ندارند اما برای ما، فعالین جنبش سبز، حبل المتین آزادی خواهی بودند و هستند. یا می شد به پدر و مادرم تقدیم شود که هر روز بعد از کودتای سال ۸۸ را دراضطراب دستگیری ام گذراندند اما می خواهم این مجموعه را به عزیزی تقدیم کنم که به شرافت و بزرگی باورش دارم. بهمن. عزیزی که همواره معلم و راهنمایم بود و این روزهارا ان سوی دیوار های بلند اوین آزادگی می کند. »

اين كتاب 59 صفحه اي با حجم 3 مگابايت از لينك زير دانلود نماييد.
لينك دانلود:


هنوز مردم از خود می‌پرسند…(4)

ک سال پیش میرحسین موسوی در یادداشتی به مناسبت شبهای قدر، به پرسش‌هایی اشاره کرد که مردم درباره نسبت جامعه‌ی امروز با آرمان‌های دیروز می‌پرسند. اگرچه او این روزها از همراهی با همراهان سبزش بازمانده و در حصری غیرقانونی گرفتار شده، هنوز این پرسش‌ها موضوعیت دارد و بازخوانی آنها ضروری به نظر می‌رسد.


براي بزرگتر ديدن تصوير روي آن كليك كنيد. 

آری، در این شبهای قدر … مردم سوگمندانه می پرســـــــند و می پرســـــــند کجا رفت آن حقوق شهروندی فارغ از هرگونه باور دینی و پیروی از هر مرام و مسلک، در حالی که چوب تکفیر و تفسیق از سوی محافل قدرت به بهانه دگراندیشی علیه همه متفکران و فرهیختگان بلندشده است؛ تا آنجا که وزیر دولت دانشگاه را به «باخاک یکسان کردن» تهدید می کند و نجوای عاشقانه ربنای یک هنرمند به علت کرنش نکردن در مقابل یال و کوپال داران از سر سفره افطار مومنان قطع می شود.