۱۳۸۹/۸/۱۷

همسر هاشم خواستار،فعال مدنی و معلم ۶۸ سالۀ بازنشسته : نمی دانم همسرم در زندان از چه چیز باید متنبه شود؟


چکیده : از بیست و پنجم شهریور سال گذشته که هاشم خواستار را بردند علی رغم گذشت چهارده ماه تا این تاریخ هیچ مرخصی به ایشان داده نشده است

هاشم خواستار، فعال مدنی و معلم ۶۸ سالۀ بازنشسته که سال گذشته به ٢ سال حبس تعزیری محکوم گردید و هم اکنون در حال گذراندن دوران محکومیت خود در زندان وکیل آباد مشهد می باشد، علیرغم گذشت ١۴ ماه، کماکان از حقوق اولیه یک زندانی محروم مانده است و نه تنها با مرخصی وی موافقت نمی شود بلکه حق ملاقات و حق تلفن با خانواده خود را نیز ندارد. این در حالی است که هاشم خواستار از بیماری قلبی، ضعف بینایی و فشارخون رنج می برد و شرایط دشوار زندان و فشارهایی که بر وی وارد می شود وضعیت جسمانی اش را روز بروز وخیم تر می سازد.

گفتنی است خانواده خواستار به هر کجا برای پیگیری مراجعه می کنند با درهای بسته مواجه می شوند و عدم اطلاع از وضعیت ایشان نگرانی آنها را افزایش می دهد.

به همین مناسبت “جرس” با خانم صدیقه مالکی فر، همسر هاشم خواستار در خصوص آخرین وضعیت ایشان به گفتگو پرداخته است که در پی می آید:

خانم مالکی فر لطفا در خصوص آخرین اطلاعی که از وضعیت همسرتان دارید، بگویید؟
از روز یکشنبه که ایشان با منزل تماس تلفنی داشتند دیگر ما از ایشان هیچ اطلاعی نداریم. و الان ایشان ممنوع الملاقاتند و حق تماس تلفنی هم ندارند.

آیا هنوز با درخواست مرخصی برای همسرتان موافقت نشده است؟
نخیر از بیست و پنجم شهریور سال گذشته که ایشان را بردند علی رغم گذشت چهارده ماه تا این تاریخ هیچ مرخصی به ایشان داده نشده است.

علت اینکه با درخواست مرخصی ایشان موافقت نمی شود را توضیح نمی دهند؟
اوایل که می رفتم و پیگیری می کردم می گفتند ایشان متنبه نشده است، بعد هم گفتند که شما در خصوص وضعیت همسرتان مصاحبه نکنید و نامه ننویسید و “سکوت کنید” تا ما به همسرتان مرخصی بدهیم اما تا امروز هیچ اقدامی نکرده اند. به من گفتند چه کسی می خواهد به شما کمک کند؟ کسی به شما کمک نخواهد کرد.

همسرم را که زندان برده بودند و سختی های زیادی در زندان که جای نامناسبی است تحمل می کند من از این وضعیت نامناسب زندان نامه نوشتم. به حفاظت اطلاعات زندان، به رئیس حوزه نظارت بر زندان، به دادستان کل، دادستان دادگاه انقلاب و به جاهای دیگری مراجعه کردم و همه اینها می گویند آقای خواستار متنبه نشده است. من نمی دانم همسرم در زندان از چه چیزی باید متنبه بشود؟ وقتی هم که می پرسم از چه چیزی باید متنبه بشوند، جواب می دهند خود همسرتان می داند. والله ایشان نمی دانند به من بگویید که از چه باید متنبه بشود تا به ایشان بگویم. در این مدت هم ما نابود شدیم و هم ایشان دارند نابود می شوند. یکی از دانشمندان جمله خوبی دارد که می گوید کسانی که می خواهند ایران آباد شود باید خانه اشان را ویران کنند و آنهایی که می خواهند خانه اشان را آباد کنند ایران را باید ویران کنند. حالا مسئله ما همین جور است، آقای خواستار انتقاد می کند و می گوید راه این است چاه این است، ولی خانه اش را دارند نابود می کنند. اما آنهایی که می خورند و چپاول می کنند و می گردند، دارند ایران را نابود می کنند و در اوج خوشی و شادمانی هستند. امیدوارم انشالله هر چه زودتر حق پیروز شود.

وضعیت جسمانی و روحی آقای خواستار چطور است؟
ایشان قبل از اینکه به زندان بروند هیچ مشکل جسمانی نداشتند و صحیح و سالم بودند اما بعد از زندان به بیماری های گوارشی، فشار خون و ضعف بینایی مبتلا شدند. اگر چه دارو و قرص مصرف می کنند اما فشارهای زندان باعث شدت گرفتن این بیماری ها می شود. یکبار یکی از همبندی های ایشان گفتند که روزی که ایشان را از تماس تلفنی ممنوع کردند فشار خونشان چند درجه بالا رفت.

وضعیت روحی ایشان خیلی خوب بود زمانی که ملاقات داشتیم یا تلفنی با ما صحبت می کردند روحیه اشان خیلی قوی و خوب بود اما تمام ناراحتی ما وضعیت جسمانی ایشان است و با توجه به سن ایشان زیاد تعریفی ندارد.

بعنوان همسر یک زندانی که به اندازه همسرتان تحت فشار هستید چه صحبتی با مسئولین دارید؟
آقای خواستار جزو عضو صنفی کانون فرهنگیان خراسان رضوی بودند به همین علت برعلیه حکومت هم فعالیت نکرده اند  و در جریان انتخابات هم هیچ کار خلاف قانونی انجام نداده اند. ایشان را به ناحق و بی گناه به زندان انداخته اند و بعد هم که به زندان بردند حقوق اولیه یک زندانی را رعایت نمی کنند نه به ایشان مرخصی می دهند و الان هم که او را ممنوع التلفن کرده اند. حالا ایشان که مریض هستند ما خانواده نگران وضعیتشان هستیم چرا باید تلفن را قطع کنند؟ من فکر می کنم اینها قصد اذیت کردن خانواده ها را دارند. الان هم با توجه به وضعیت جسمانی بد همسرم هم من و هم فرزندانم نگران هستیم و نمی دانیم با ایشان چه کرده اند و وضعیت ایشان چطور است.

در پایان چه درخواستی دارید؟
من فقط از خدا کمک می خواهم چون هر چه به دادستانی، دادگاه انقلاب و کمیسیون حقوق بشر و هر جایی که به ذهنم می رسید مراجعه کردم و نامه نوشتم هیچ اقدامی تا به حالا صورت نگرفته است و دریغ از یک روز مرخصی. من فقط از خدا می خواهم که حق به حق دار برسد و تمام زندانیان آزاد شوند و از این وضعیت و نگرانی خلاص شوند.

خلاصه حرف زیاد دارم از ناحقی ها، از بی عدالتی ها و فشاری که به همسرم می آورند و حتی مرخصی به ایشان نمی دهند و یک انسان مریض حال را در زندان نگه می دارند اما تمام اینها را اگر بگویم مثنوی هفتاد من کاغذ می شود بهتر است که سکوت کنم و به خدا واگذار کنم که انشالله حق و عدالت اجرا شود.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تمامي نظرات بدون استثنا درج خواهد شد بجز نظراتي كه حاوي كلمات ركيك باشد.