۱۳۸۹/۸/۲۴

مهدیه فرزین: ملاقات امنیتی و غیرمعمول در منزل شک برانگیز بود

فرزانه بذرپور
جرس: محمدرضا فرزین فعال فرهنگی و سیاسی شهر مشهد و معاون قرارگاه خاتم الانبیا سپاه پاسداران در دوران جنگ، که از 22 مهرماه توسط ماموران اطلاعات سپاه خراسان بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است، همچنان در وضعیت بلاتکلیف به سر می برد و تاکنون اداره اطلاعات شهرستان مشهد از بازداشت و محل نگهداری وی ابراز بی اطلاعی کرده است، امری که با توجه به بیماری قلبی وی باعث نگرانی خانواده وی در مورد سلامتی اش شده است.
گفته شده که دلیل بازداشت فرزین به جلسه فصلی مدیران شهرداری مشهد در سه روز قبل از دستگیری ایشان باز می گردد.به گفته یکی از حاضران آقای فرزین در آن جلسه انتقادات تندی علیه سپاه مطرح کرد. خانواده فرزین بارها تهدید شدند که اگر با رسانه ها صحبت کنند خود نیز به سرنوشت پدر گرفتار می شوند.با این حال فرزندان فرزین نگران وضعیت پدر هستند و گفتن را به سکوت ترجیح دادند. مهدیه فرزین، فرزند این زندانی به جرس می گوید همچنان از شیوه دستگیری و ملاقات عجیب با پدرش و تلاش برای به سکوت واداشتن خانواده در بهت به سر می برند.

متن کامل این گفتگو در پی می آید:
آخرین ملاقاتی که با آقای فرزین داشتید چه وقت بود و آن ملاقات در کجا و چطور انجام شد؟
اولین و آخرین ملاقات ما جمعه 7 آبان بود . به ما گفته بودند که دنبال ما می آیند که برای ملاقات با پدرم برویم. ما منتظر ماندیم اما به ما اطلاعی داده نشد که چطور می برند. فقط گفتند یک ساعت قبلش خبر می دهند. ساعت 6 عصر روز جمعه 7 آبان بود که به منزل ما آمدند و تلفن ها را قطع کردند و موبایل های ما را گرفتند و ماشین مادرم را از پارکینگ خارج کردند و با اتومبیلی با شیشه های دودی آمدند در پارکینگ و پدرم داخل ماشین بود. این برای ما خیلی عجیب بود که متهم را برای ملاقات منزلش ببرند. ما تا ساعت 9 شب با پدر بودیم و در این چند ساعت متوجه حالتهای نگران کننده ای به لحاظ جسمی در ایشان شدیم. فکر می کنم ماموران پدر را منزل آوردند که ما از مکان بازداشت پدرم اطلاع پیدا نکنیم .
پس الان نمی دانید پدر کجا بازداشت هستند؟
خیر. ما نمی دانیم پدرم واقعا کجاست. خانواده بازداشتی های دیگر می دانند که مثلا در اداره اطلاعات مشهد هستند اما ما اصلا نمی دانیم که کجا نگهش می دارند و حتی نمی دانیم که چه ارگانی پدرم را دستگیر کرده است؛ ماموران وزارت اطلاعات مشهد یا نیروهای سپاه ؟ ما به کلی از محل نگهداری ایشان بی اطلاع هستیم.

اشاره کردید به وضعیت نگران کننده جسمی پدرتان. در خبرها آمده بود که بیماری دیابت دارند. درباره شرایط جسمی ایشان بگویید؟



پدرم دیابت دارند و یکسال پیش هم عمل قلب باز انجام دادند و این اواخر انسولین می زدند . مامورانی که همراه ایشان به منزل ما آمدند خیلی اصرار داشتند که حواس شون به بابا هست. اما شرایط بابا خطرناک تر است و مراقبت ویژه می خواهند. چون استرس، بیماری قلبی را تشدید می کند. در این ملاقات هم پدرم تاکید می کرد که مشکلی نیست و حالش خوبه ولی اصلا اینطور به نظر نمی رسید. دهن شان خشک بود و از پله ها که می خواستند بالا بروند تعادل نداشتند و هرآن امکان داشت زمین بخورند. به دفعات مجبور بودند به دستشویی بروند و این از علائم قند خون بالاست. این حالت جسمی برای ما مشهود بود و همین باعث نگرانی ماست.



آقای فرزین در ملاقات با شما اتهاماتی که تفهیم شدند را گفتند. آیا شما از دلیل بازداشت شان پرسیدید؟



ایشان در ملاقات اشاره ای به دلیل بازداشتشان نکردند . در ملاقات آنقدر حرفهای پدر پراکنده بود که ما متوجه ابتدا و آخر حرفهای شان نمی شدیم. موقعی که ملاقات بود ما نفهمیدیم علت بازداشت چه بود.



خانواده در مراجعه به دادستانی با قاضی پرونده صحبت کردند؟ آیا به آنها یا وکیل تان دلیل بازداشت توضیح داده شد؟



خانواده با قاضی پرونده صحبت کردند اما به آنها هم توضیحی داده نشده . وکیلی هم که تعیین کردیم تا زمانی که پدرم اجازه ندهند اجازه پیگیری پرونده را ندارد و چون دوباره ملاقاتی به ما داده نشده نامه مربوط به تعیین وکیل هم امضا نکردند. اینکه دقیقا چه اتهامی بوده گفته نشده است . فقط به مادرم تاکید می کردند که شما اینجا( دادستانی) نیایید و تلفنی با شما تماس می گیرند و منتظر تلفن آقای فرزین بمانید.



ماموران به منزل برای تفتیش مراجعه کرده بودند. چه چیزهایی بردند؟



دفعه اول 6 نفر مرد و 3 نفر زن وارد خانه شدند و ظرف سه تا 4 ساعت تمام طبقات منزل ما را گشتند و فیلمبرداری کردند . حتی از داخل کابینت های آشپزخانه هم فیلمبرداری میکردند و چیزهای عجیبی را هم با خودشان می بردند . یک سری کتابهای از دکتر سروش و دکتر شریعتی، دستنوشته ها و فیلم نامه های پدرم و نوارهای کاست و فیلم های ویدیو و دوربینهای فبلمبرداری و عکاسی و تمام سی دی های که در خانه بود را با خودشان بردند.



آیا شما برای صحبت با رسانه ها تهدید شدید؟



مرتب در تماس هایی که پدر با منزل دارند از 5 دقیقه، 4 دقیقه اش را تاکید می کنند که با کسی صحبت نکنید چون وضعیت من اینجا بدتر می شود. و مدام ماموران اصرار دارند که اگر با کسی حرف بزنید شرایط ایشان بدتر می شود. و حتی دادستانی پرونده به مادرم گفتند که صدای دخترتان را داریم که درباره پدرش حرف می زده و اگر اطلاعاتی درباره فرزین گفته بشود ما دخترتان را هم دستگیر میکنیم. حتی پدر در اوایل به ما می گفتند اگر کسی پرسید بگویید ماموریت هست ما هم همین کار را کردیم اما بعد که طولانی تر شد احساس کردیم بهتراست که اطلاع رسانی کنیم .



الان فکر می کنید این اطلاع رسانی تاثیری در پرونده پدرتان می تواند داشته باشد؟ آیا شما نگران دستگیری خودتان یا اعضای دیگر خانواده نیستید؟



نمی دانم. تاکید خودش این بود که صحبت نکنیم، ولی فکر می کنیم وقتی که خبرهای اولیه در مورد بازداشت ایشان منتشر شد خوب ما توانستیم ملاقات داشته باشیم. من به خانواده ام گفتم که اگر کسی درباره پدر از من سوال کند، نمی توانم دروغ بگویم. ما نگران شرایط پدرم هستیم ولی کاری از دست مان ساخته نیست و سکوت را هم جایز نمی دانیم.



الان ماموران فیلم هایی از پدرتان بردند، با توجه به اینکه ایشان کارگردان تلویزیونی بودند آیا در یکسال اخیر برنامه مستندی در دست داشتند و فعالیتی در حوزه رسانه داشتند؟



متاسفانه یا خوشبختانه در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد اجازه ساخت هیچ کار یا مستندی به پدرم داده نشد و تمام کارهایی که پدر کردند در مرحله فیلم نامه باقی مانده است و حتی برخی از فیلم نامه های ایشان که جایزه های معتبری در جشنواره ها برنده شده بود باز اجازه تولید و ساخت نیافت. به پدرم می گفتند که شما صلاحیت ساخت را نداری و نمی توانی این فیلم نامه ها را بسازی، اما گفته بودند که می توانی فیلم نامه ها را بفروشید تا کس دیگری بسازد. دلیلش را به پدرم گفته بودند چون سیستم با شما مشکل دارد اجازه ساخت فیلم ندارید.



پس شغل پدرتان در این سالها چه بود؟



چند سالی خانه نشین بودند . اما به تازگی مدتی بود که در دانشگاه علمی – کاربردی در مشهد در رشته کارگرانی ترم تابستانی را تدریس می کردند که از مهرماه هم به ایشان گفتند که کلاس های شما از سوی اطلاعات تعطیل شده و شما به علت فعالیت سیاسی اجازه تدریس ندارید .



ایشان یکی از سرداران سپاه بودند. آیا با دوستانشان ارتباطی داشتند؟



پدر در سپاه تهران خدمت می کردند اما در چند سال اخیر مشهد بودند و ارتباطی هم نداشتند.



به شما وعده ملاقات دیگری داده شده؟



روز جمعه که پدر را دیدیم . به هیچ کس چیزی نگفتیم . اما بعدش مجبور شدیم به جهت نگرانی از شرایط پدر اطلاع رسانی کنیم. وقتی با دوستانشان تماس گرفتیم ، کمی حساسیت بیشتر شد و ماموران به ما گفتند که شما خیالات کردید و قول ملاقات همین یکشنبه را دادند اما این اتفاق نیفتاد .



الان احتمال می دهید که همانطور که خودشان در پیام های تلفنی گفتند به زودی آزاد شوند؟



پدر من موقع انتخابات ایران نبودند. ایشان مکه بودند و در آن زمان فعالیت خاصی نداشتند و اینکه چرا اینقدر به ایشان سخت گرفتند ما نمی دانیم. با توجه به اینکه یکسال از التهابات بعد از انتخابات گذشته و الان ایشان را دستگیر کردند . پدرم جانباز شیمیایی است و حنجره اش آسیب دیده ولی با تمام این احوالات همچنان ما را بی خبر از وضعیت ایشان نگه داشتند. من چندان خوشبین نیستم اما امیدوارم که به زودی آزاد شوند. جریان دستگیری پدرم و یورش نیروهای اطلاعات به منزل ما و اصرار پدر و ماموران به سکوت کامل ما و آن ملاقات غیرمعمول و امنیتی همگی برای خانواده شک برانگیز بوده و ما در بهت عجیبی هستیم



..با تشکر از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تمامي نظرات بدون استثنا درج خواهد شد بجز نظراتي كه حاوي كلمات ركيك باشد.