۱۳۹۱/۵/۲۷

باز به ضجه هات می خندد تلویزیون خنده بازاری




جسد همسرت به روی زمین
دخترت زیر چاردیواری
باز به ضجه هات می خندد
تلویزیون خنده بازاری

باد کرده ست غیرت ما از
غم بیت المقدس و بیروت
ورزقان و اهر از اول هم
مال ایران نبود انگاری


کامیون کامیون پر از نیرو
پر سربازهای جان بر کف
بفرستید یاری بشار
تا برایش کند فداکاری

بفرستید پول ملت را
خرج آن گنبد و مناره کنید
هموطن به کسی چه مربوط است
زیر خروارهای آواری

وای! انگار وضعیت حاد است
کمی آذوقه و کمک بفرست
تا شود خرج هموطن هایم
تا کند ملت مرا یاری

...

چند شب بعد، شهر آرام است
باز با دوستان سر کوچه:
راستی، توی گوشی ات احمد
جوک رشتی و آذری داری؟

"علی شوش"

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تمامي نظرات بدون استثنا درج خواهد شد بجز نظراتي كه حاوي كلمات ركيك باشد.