۱۳۸۸/۱۱/۲۹

روايت دستگيري و كمبود امكانات

من در روز قدس هم ساعت حدود شش و نيم تا هفت صبح بود كه سيل عظيمي از خودروهاي پليس و نيروهاي انتظامي و حتي ماشين هاي عادي كه مسافرانشان نيروي انتظامي بودند را ديدم و افسوس خوردم كه چرا امكان تهيه عكس و فيلم را ندارم، چون من در داخل ماشين در بلوار كشاورز نشسته بودم و ماشين جاي خوبي بود ولي اطراف پر از مامور. لذا از قبل تجربه اين لشگركشي براي حفظ امنيت البته امنيت چه كسي و چرا ديده بودم ولي در 22 بهمن چيز ديگري بود. سيل بسيجيان، نيرويهاي يگان ويژه، نيروي انتظامي،‌و از همه مهمتر برادران فداكار لباس شخصيها به قدري زياد بودند كه خدا مي داند آنهم با تمام امكانات و تجهيزات و وسايل حمل و نقل و سلاحهاي مختلف.... كه من خودم تا به حال نديده بودم ولي دليل نوشتن، براي اينكه در روز 22 بهمن ساعت حدود يازده و ربع در ميدان صادقيه متوجه دستگيري دو فرد توسط لباس شخصي ها شدم كه اولا با چه مهارت و تندي اين كار را كردند و دوما با تمام آنچه من از صبح ساعت شش به بعد ديدم و امكاناتشان، باز هم طفلكي ها آنقدر دچار كمبود شده بودند كه مجبور شدند اين دو فرد خائن خاطي .... را در صندوق عقب يك بنز مشكي سوار كنند .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تمامي نظرات بدون استثنا درج خواهد شد بجز نظراتي كه حاوي كلمات ركيك باشد.