۱۳۹۰/۵/۱۹

يک قلم بود و یک بیانیه بود و یک جنبش بود و یک ” میر حسین ”


یکصدو هفتاد و پنجمین روز از حبس خانگی!

دلم تنگ است

دلم مي سوزد از باغي که مي سوزد،

نه ديداري،

نه بيداري،

نه دستي بر سر ياري.

مرا آشفته مي سازد،

چنين آشفته بازاري …



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تمامي نظرات بدون استثنا درج خواهد شد بجز نظراتي كه حاوي كلمات ركيك باشد.